با پروییی تمام میگ نه هیچم زیاد نیست و چیکار میکنی باید بکنم شرایطش نبود و... بابا حداقل یکم خجالت بکش بخدا پیرم در اومد تو این چهار سال اون خونه خودشونه خیالش راحته کنه بیچارع نصف وسایلامو اینجا نصف خونه خودمون هیچ برنامه ای واس زندگیم ندارم. نصف هفته اینجا نصف هفته اونجا وقتیم بهش میگم اعتراض میکنم باید خونه خودمون باشم ۲ روز در هفته حداکثر بیام خونه شما غوغا به پا میکنه خستم کرده. بهش میگم خب بابا خونه خودمون راحت ترم چیکار کنم مگ دست خودمه اگ حوصلم سر بره دوتا کار میکنم.کتاب میخونم ورزش میکنم. یه چیزی درست میکنم میخورم. ولی خونه شما روم نمیشه بخدا. میگ باید راحت باشی.و مشکل از توعه. بنظرتون مشکل از منه؟ نمیگم باهاشون راحت نیستم هستم میگیم میخندیم ولی مثلاً روم نمیشه ک بگم میخام برم تو اتاق ورزش کنم یا هروقت دلم خاس بتونم بخوابم یا کتاب بخونم . بهشم غیر مستقیم گفتم اگر تا برج هفت و هشت امسال عروسی نگیری و وسایل نگیری بخدا دیگ نمیتونم جدا میشم اخه چقدر صبر کنم
لطفا اگرازپستی درتایپکی گذاشتم خوشتون اومدیادرتایپکی کمکتون کردم لطفابرای سلامتی وسربلندی وخوشبختی همسروبچه هام دعاکنید هوای یکدیگر را داشته باشیددل نشکنیدقضاوت نکنیدهنجارهای زندگی کسی را مسخره نکنیدبه غم کسی نخندیدبه راحتی از یکدیگر گذر نکنیدبه سادگیِ آب خوردنبر دیگری تهمت ناروا نبندیدبه حریم آبروی دیگریبدون اجازه وارد نشوید ...آدمها دنیا دو روز است !هوای دل یکدیگر را بیشتر داشته باشیم 💖
همین رفت و امد زیاد باعث شده عقد طولانی باشین ،نرو تا کاری کنه
اره اشتباه از خودم بوده از روز اول ولی میدونی چون رفتم دیگ وقتی نمیرم و میخام قانون و عوض کنم خانوادش فکر میکنن خودمو میگیرم. میگن چرا نمیای دیگ؟ چرا سرسنگین شدی.؟چی بگم بگم مثل اسکلا این سه سالم اومدم و رفتم حالا تازه میخام قانون و عوض کنم میترسم مسخرم کنن.مجبور میشم برک
چهارسال؟ چه خبره؟ بعدم به نظرم حق داری، حالا تو خوبی ما اصلا یه روزم خونه طرف همون خونه داماد یا عروس نمیمونیم مگر اینکه عید باشه یا موقعیت خاص اونم دو سه روز سر جمع ببندی تو سال شاید ده روز بشه.
هر دم از این باغ بری می رسد / نغزتر از نغزتری می رسد