2777
2789

من دلم از دستِ دنیا خونه دیگه... 

میرم از من سایه ای میمونه دیگه...

سینه ای که اسمتو فریاد میزد،

بعد ِتُ سینه ٔ قبرستونه دیگه...


گُر گرفتم مثلِ یه باغ ِ هَراسون...

قد کشیدم مثلِ یه فَوارهٔ خون...

این مسیرو برنمیگردم دوباره؛

دست بجنبون مرگ...خستم،دست بجنبون...

پلک میبندم میونِ گریه های بی اراده م...

دستِ تو دورم نگه دار،

من یه شمعِ رو به بادم...

من مثِ زیباییِ تُ،

از سر دنیا زیادم...

هم خودم مُردم عزیزم،

هم عزیز از دست داده م...



چشم وا کردم که دنیارو ببینم،

سنگِ قبرارو به اسمَم کرده بودن...

چی بگم تا باورت شه بی گناهم؟

چی بگم وقتی طلسمم کرده بودن...

درد داره اینکه پاسوزِ یه شهری...

اینکه دلسوزی نداری درد داره...

درد داره اینکه وایسی تا خودِ مرگ،

از تنت رَخت عَزا رو دربیاره...




«بعد از تو/محسن چاوشی»

(۱۴۰۴/۲/۲۵،پنجشنبه)

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792