سر یه ماجرای من عصبی بودم
زنگ زد هی بهش میگم عزیزم جانم کارتو بگو
هی میگفت چی شده منم دیگه عصبی شدم صدام رفت بالا ...
خلاصه اومد همو دیدیم میگه من از این رفتار که صداتو بلند میکنی و دق دل دیگه رو سر من خالی میکنی یا وسط حرف زدن رو تو اون ور میکنی خوشم نمیاد باید خودتو تغییر بدی
من حس میکنم این بشر هیچ درکی از ناز کردن و ناز کشیدن نداره
تا الان یکبار هم نشده که ما جر و بحث مون بشه اون پا جلو بزاره
دیگه خسته شدم نمیدونم باید چیکار کنم
الان از دیشب خودشو پلت کرده نه زنگی نه هیچی