نامردم ادعا داشت خیلی مذهبیه خیلییییییی بد دل بود همش از هیکل زن داداشش تعریف میکرد و میگفت قدت باید مثل اون شه سایزت بشه 38 مثل اون بعد من باید جلوی داداشش خیلییی پوشیده میبودم
یکی دوبار دیدم به دختر عموم و یکی دوتا از دختر فامیل بد نگاه میکنه حتی مامانم هم فهمید
برای عقدمون دختر خالش با دامن خیلی کوتاه و ساپورت جلوش رقصید استم کلی شواشش کرد
بعد من رو همش میپوشوند میگفت خوشگلی نمیخوام کسی ببینت
نمیزاشت من برم داشنگاه و درس بخونم بعد خودش هفته ای یکروز میرفت دانشگاه و درس میخوند بعد از تهران که میومد میگفت دور باسنت چنده کوچیکه بزرگش کن شکمت باید تخت تخت بشه سینه هات بزرگ بمونه
به نظرتون هیز بوده یا داشته کاری میکرده؟