من از چهار پنج سال پیش که دل مامان بابام خیلی شکستم مخصوصا بابام ک ازم ناراضی بود نفرینم کرد کلا از چشمش افتادم هنوزم قلبا از من متنفره گرفتاریای عجیب غریب برام پیش اومد مشکلاتم لاینحل شد اصلا چیزای ک قبلا سریع حل میشد هم فاجعه وار تو زندگیم مونده هر تلاشی ام کردم فایده نداشت جوری ک الان سردرگم دور خودم میچرخم ب پوچی رسیدم هیچ خیری از زندگیم ندیدم همش مصیبت بود یهبارم تا پای مرگ رفتم نجات پیدا کردم چیکار کنم ؟ خودمم نمیدونستم پیش ی نفر رفتم گفت از کی اینجوری شد یادم اومد چیکار کردم ک مشکلاتم شروع شد اونم گفت صد درصد علتش همینه