چهار سال و نیمه هست
یعنی جنبه هم نداره
خوراکی براش میگیرم میخوره میخوره سیر که میشه بقیش رو له میکنه رو فرش
یا شب نمیخوابه دق میده منو تا بخوابه
من خوابم میبره نصف شب بیدار میشم میبینم بچم برنج های خام رو ریخته رو فرش
یا میره شیر روشویی رو باز میذاره نمیبنده
یا لیوانش رو اب میکنه میریزه تو خونه
هرشب باید یه کاریکنه من مجبور بشم یه دونه بهش بزنم از بس خیره هست دیگه صبرم رو تموم کرده