ن زیر قرض تا برن سفر خارجی و عشق دنیارو بکنن اما من از تو چی خواستم گفتم عشقم یه گواهی نامه...هه...نابود شد هرچی که بود تمام زحمتم گفتم برم خیاطی ماه اول با پول عیدونه که بابام داده بود رفتمو ماه بعد گفتم بهم پول بده بهونه اوردی که بی فایدست تو بلد نیستی نمیتونی و سرکوب کردی همه ی ذوقو شوقمو در جواب فقط گفتم چشم دیگه ارزویی یادم نمیاد اخه هروقت خواستم چیزی بگم به جای این که ازم حمایت کنی حتی اگر قرار بود بازنده باشم بهم میگفی تو نمیتونی و نابود میکردی دونه ای رو که میخواستم تو دلم بکارم فدای سرت نداشته هام من همه چیزمو دادمو میدم برای این عشق یک طرفه من به هرکی که برای تو ابرو بالا انداخت پشت کردم و تف انداختم رو تمام دوست داشتن ها و حرمت هاو کلی خاطره برای نگه داشتن تنها عشقم و هنوزم اگر لازم باشه بازم این کار میکنم مهم نیست که تو منو میخوای یانه مهم اینه که من هنوز عاشقتمو به داشتنت میبالم حتی اگر سهم من از تو فقط اسمت گه تو شناسنامم نا شکر نیستم و خدارو بابت همین لحظه که میتونم بشینم بلا سرتو به خواب بودنت نگاه کنم شکر میکنم و پاهات رو میبوسم به خاطر الهه که بهم دادی و شده دینو دنیام اینارو نگفتم که ناراحتت کنم فقط خواستم بگم به جان عزیزی خودت و دخترمونو این تو راهی از هیچی تو زندگیم دریغ نکردم و تا اخرین نفسمو برات گذاشتم و اگر کمی انصاف داشته باشی میفهمی که حد اقل چند دقیقه بغل کردنت حق منه و دور از مردونگیه که این همه مدت منو از خودت روندیو جاتو جدا کردی موبایلت برام شده هوو یه کابوس تموم نشدنی که تا میام باهات دردو دل کنم با بی حوصلگی بهم تشر میری و پناه میبری به صفحه ی کثیف مبایلتو چندین ساعت براش وقت میزاری تمیزش میکنی همیشه کنارت نگهش میداری و از خودت دورش نمیکنی ونمیزاری کوچک ترین اسیبی ببینه کارایی براش میکنی که مردم برای زناشوون میکنن اره دارم به یه مبایل حسودی میکنم دیگه مهم نیست که کجا میری و چیکار میکنی و دیگه هیچ وقت باز خواستت نمیکتم من به زندگیم به عشق ورزیدنم ادامه میدم حتی اگر تو متوجه نشی کنار بچه هام زندگی میکنم و براشون مادری میکنم دیگه ازت نمیخوام ارومم کنی و بهم بفهمونی تو فقط مال منی کاش میفهمیدی ترسم و نگرانیم فقط به خاطر اینه که بیشتر از این از دستت ندم اما اگر باعث به هم ریختن اعصابت میشه دیگه اینم ازت نمیخوام و تن میدم به مرگ تدریجی تو خونه ی تو تو هوایی که تو توش نفس میکشی من هم یک روز عمرم تموم میشه و تو میمونی و خداتو وجدانت و تمام حسرت های اون بازو های مردونت که ازم دریغ کردی نمیدونم من که هیچ وقت به خاطر کوتاهی های عاطفی که کردی نمیگذرم و نمیدونم چه طور با عذاب وجدانت کنار میای خدا جای حق نشسته دیر گیره ولی شیر گیره الان مدت هاست که شبا خواب ندارم برای بارداری نیست نمیدونم چرا این روزا انقد وحشت ناک دارم نبودتو حس میکنم گاهی حس میکنم اومدیو داری روی بازوی سردم دست میکشی گاهی فکر میکنم دستت زیر سرم سر شده و از خواب میپرم که دردت نگیره داستان نمیگم برات به خدا دارم از کابوسام برات میگم خیلی وقته دیگه نمیخوابم
مرد من قصدم بی احترامی و ناراحت کردنت نبود دوست داشتم بشینیم باهم ساعت ها حرف بزنیم بلکه این حسی که داره منو میکشه دست از سرم برداره اما مثل همیشه زود عصبانی شدی و از کوره در رفتیو رفتی زیر پتو حالا ساعت نزدیک چهاره صبحه و من دارم با عشقم دردو دل میکنم وتو مثل همیشه فرار کردی از مشکلات باشه این بارم مثل همیشه من کوتاه میامو میگذرم از حقم ولی اینبار برام خیلی درد اور بود چون این بار باید از تو بگذرم و عادت کنم به نداشتنت ببخشید طولانی شد این فقط گوشه ای از دردای این هشت ساله اگر میبینی تند خو شدم کمی عصبیم ببخش و شرایطمو درک کن از یک طرف نبود تو و از طرف دیگه دل درد تهوعه این کوچولو طاقتم رو تاق کرده تورو خدا جون عزیزی هرکی دوس داری وقتی این نامه رو خوندی به روم نیار دیگه راجبش جرو بحث نکن گناه داره الهه همش میترسه و نگرانه بزار اون ارامش داشته باشه منم قول میدم دیگه سر به سرت نزارمو دیگه سوال جوابت نکنم دوست دارم و همیشه کنارت میمونم تو هرشرایطی😘😘😘