وای اصن نمیتونم باور کنم
یه گربه بود تو ساختمونمون هفت هشت سالش بود از اول بچگی اش من بزرگش کرده بودم
با تمام اهالی ساختمون دوست بود
سوار اسانسور میشد میرفت میومد خیلی مظلوم بود اسمش پسر بود
یه کربه سالم بزرگ هیکلی خوشگل😭
خیلی هم مظلوم بود همیشه از کربه های دیگه کتک میخورد
الان اومدم بیرون برم مصاحبه
دیدم ماشین زدتش کنار خیابون افتاده😭😭😭
وای اصن نمیتونم باور کنم الهی بمیرم براتتت😭😭😭😭
اون گربه ساختمونمون بود الهیییی😭😭
نمیتونم باور کنم نمیتومم اصن
مصاحبه ام کنسل مردم فقط دارم یه سره گریه میکنم
اخه مگه میشه اون دیکه نباشه
اون پسر ساختمون ما بود
اولین گربه ای بود که مامانش اورد خونه ما😭😭😭😭😭😭