سلام
سره اینکه سر خورد رفته خانوادشو و دایی شو شام دعوت کرده منم گفتم چرا به من الان میگی میگفتی وقتشو خودم تایین میکردم حالا این مهم نیس
امروز خانواده شوهرم چون دایی شون از سفر اومده اونا مهمونی داشتن گفتم اونا هم مارو دعوت کردن گف ن گفتم چرا گفت ول کن همش دنبال دعوایی منم آروم میگفتم که بگم تقصیر خودمه
منم گفتم پس ما هم دایی تو تکی دعوت کنیم بدون مامانت اینا
گفتم اونا زیادن میان میریزن کمکم نمیکنن من فقط یدونه هستم منو نگفتن برم
شرمنده طولانی شد
حرف درستی زدی
حق با تویه. ولی این بحثا موقعی به نتیجه میرسه که همسرت طرفت باشه، وقتی نیست، جز اعصاب خوردی و حرص خوردن نتیجه ای نداره.
بعد هم همش خوراکی که واسه خونه میخره هی میزنه سرم منم زیاد شکمو نیستم آخه
اسی تو تاپیک سومم صفحه اول
دعای حرف گوش کردن شوهر
دعای محبت شوهر
دعای اشتی با شوهر
دعای زبان بند خانواده شوهر گذاشتم دوس داشی نگا کن
همش طرفداری خانواده شه موندم چیکار کنم
حق باهاته
تو حق داری عزیزم
حرفتم درست و منطقیه ولی تا شوهرت نفهمه کارش اشتباهه و داره خودشو با این کار کوچیک میکنه اثری نداره هر کاری کنی فقط عصاب خوردیش میمونه برات
حق داري
اسی حق با توئه ولی همه ی مردا همینن
منم شوهرم یهو بدون مقدمه مهمون دعوت میکنه
اینم بگم منم ازین روزایی ک تو الان توشی خیلی گذروندم بعد ۱۳ سال رندگی مشترک تازه ۳ ساله ادم شده
سلام اخه زندگی تون روبا این حرفا خراب نکنید خوب باچه لحنی بهش گفتی یه عزیزم میگفتی اونم ناراحت نمیشد
