دیشب اولا ک چندتا بی جنبه بازی درآورد اولیشو بگم . خب ما باهم شوخی زیاد داریم ولی از این یکی ناراحت شدم برگشت جلو ابجیم و شوهرش که بیرون بودیم دیشب گفت. اصلا یسنا یعنی من یسنا لنگه نداری یکی هستی ولی مشکل اینه ک اون لنگت گیر من نیومده😑😐 با حالت شوخی نمیدونم معنی حرفشو خودشم نفهمید فقط میخاست یه چیز پرونده باشه منم خندیدم چیزنگفتگفتم گفتم میخاسته تو جمع یه شوخی بام بکنه اشکال ندارع. گذشت نیم ساعت بعدش من داشتم آروم رو صندلی یه کوچولو میرقصیدم. بعد برگشت گفت دختر باید دستشو بیاره بالا برقصه نمیدونم تو میخای لاتی برقصی تو رقص دستمالی( محلی) بهتره بندری بلدی و فلان منم باشوحی گفتممگه نمبگی من بلد نیستم پاشو باهم برقصیم ببینیم کی بهتر میرقصه کاملا با شوخییی بعد جلواونا برگشت با جدیت گف تو بی جنبه و بی شعوری من من نظر دادم و تو دیگه ول نمیکنی و من ازت تعریف کردم گفتم رقص محلیت بهتره و حالا ازین به بعد به ابجیام میگم اونا بهتر میرقصن😐😑 منم گفتم نظر کسی برام مهم نیست مهم اینه ک خودم میدونم خوب میرقصم بعد ناگفتهنماند داداش من۱۱ سالشه بوس دیشب داشت برامون میرقصید منم گفتم آفرین خوب میرقصیا این ازون جاهم زورش گرفت خیلی حسوده بشدتتتت درصورتی ک به خودشم هزار بار الکی یا واقعی گفتم خوبه رقص بلدی