بعد رفتیم رسیدیم دهات
کلا خانواده من یک روز اونجا بودن
منم خودم حامله بودم زود خسته میشدم اصلا نمیتونستم کار کنم
کلا ۳ وعده غذا دادن ب ما
خانواده منم همکادو بردن خونشون
هم کلی خوراک برای غذا بردن
کمنم کلی برده بودم
ک اصلا خورده نشد عکس موند
بعد مادر من نیومده ب سفره اینا دست بزنه نمیزاشتن خودشون
خونه خواهرشوهرمم اصلا نرفتیم
یعنی اصلا خانواده منو ی تعارف نکردن ب بفرمایید خونه
حتی خانواده من کادو اونارو گذاشته بود کنار کبده بهشون ولی دعوت نکردن کمنم همونجا ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم