2777
2789

خیلی واسم عجیبه چون همیشه طرفداری منو می‌کنه ولی جدیدا خیلی با خانواده من لج شده با اینکه خیلی خوبی میکنم بهش اصلا نمی‌بینه خیلی حرصم در میاد داستان از این قرارها که 

مادرشوهرم و خواهر شوهرم توی شهرستان خونه دارن توی خود دهات 

ما هم هر سال به بار میریم چند روز می‌مونیم البته توی شهر هم خونه دارن و اینجا زندگی میکنند 

خواهر شوهرم هرچی بگه زود برمیخورع بهش و زودی ب مادر شوهرم میگه اینا این کارو کردن بهمون برخورده ما با اونا قهرم و هزارتا داستان 

منم خودم باردارم دوقلو الان هم ۴ ماه هستم از دکترم اجازه گرفتم که برای دو روز بریم شهرستان 

از ادمای متوهمی که زود بهشون برمیخوره و فکر میکنن همه منظور دارن متنفرم

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

ما آماده شدیم رفتیم خونه مادرشوهرم که از اونجا بریم مامانم گفت دلم طاقت نمیاره تو بری میترسم چیزیت بشه ماهم میخاییم بیاییم 

و اینم بگم برای اولین بار بود که میخواستم بیان 

منم گفتم خب سریع آماده بشین راه بیفتیم 

خواهرشوهرمم میخواستم بیان 

خونه خواهرشوهرم و مادرشوهرم توی یه حیاطه ولی دوتا خونه جداس

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

منم خواهرشوهرم برخورده بود زنگ زده بود مادرش 

بهش گفتم فک کردی ما بااین چیزا میترسم 

گفتم فک نکن بری بگی من میترسم بگی من بدتر میشم

فقط 13 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
اَللهُمَّ صَلِ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَعَجِل فَرَجَهُم
از ادمای متوهمی که زود بهشون برمیخوره و فکر میکنن همه منظور دارن متنفرم

از اول همین بوده افریته خانوم 

حالا من میخام مثل خودش باشم ۵ سال عروسشونم ی بار چیزی نگفتم هروقتم بهشون برخورده اهمیت ندادم

منم خواهرشوهرم برخورده بود زنگ زده بود مادرش بهش گفتم فک کردی ما بااین چیزا میترسم گفتم فک نکن بری ب ...

حالا ادامه ی داستان رو گوش کن 

این ۵ سالی ک‌من عروسشونم بودم هر حرف منو حرف کردن بزرگش کردن من هیچی نگفتم ولی این سری دیگ‌منتظر ی فرصت طلایی بودم ک‌منم بهم بربخورع

همه خونه خرابیا از همین خواهرشوهراس

در قلبم چیزی قشنگ تر از یادش پیدا نمیکنم ... او عزیزترین زخمِ من است! زیباترین اندوهم فراموشش نمیکنم،او دوست داشتنی ترین دلیل ویرانی من است..خدایا نمیخوام غصه مامانمو از دلم بیرون کنی به من یک دلی بده که بتونم با غصه مادرم زندگی کنم اخه این غصه تنها یادگار مادرمه که ازش مونده واسم نمیخوام براحتی اینهم از دست بدم...روحت در آرامش مهربان مادرم💔ای که از اینجا میگذری...لطفا برای شادی روح مامانم صلواتی محبت کن🥀🕊🖤

ما آماده شدیم رفتیم خونه مادرشوهرم که از اونجا بریم مامانم گفت دلم طاقت نمیاره تو بری میترسم چیزیت ب ...

خب ادامش.... چی شد

❤️خدایا شکرت واسه پسر نازی که بهم دادی خودت مواظبش باش هدیه امام زمانمه ۴/۵/۹۹   . ان‌شاءالله همه منتظرای نی نی زودی مامان بشن. الهی آمین  برای سلامتی و عاقبت بخیری پسرم یه صلوات بفرستین. ممنونم ان‌شاءالله حاجت روا بشین به امید خدا.  خوشگلا واسه خونه دار شدنمون دعا کنین منم واسه شما دعا میکنم        ان شاءالله آرزوهاتون خاطره شن😍

بعد رفتیم رسیدیم دهات 

کلا خانواده من یک روز اونجا بودن 

منم خودم حامله بودم زود خسته میشدم اصلا نمی‌تونستم کار کنم 

کلا ۳ وعده غذا دادن ب ما

خانواده منم هم‌کادو بردن خونشون 

هم کلی خوراک برای غذا بردن 

ک‌منم کلی برده بودم 

ک اصلا خورده نشد عکس موند 

بعد مادر من نیومده ب سفره اینا دست بزنه نمیزاشتن خودشون 

خونه خواهرشوهرمم اصلا نرفتیم 

یعنی اصلا خانواده منو ی تعارف نکردن ب بفرمایید خونه 

حتی خانواده من کادو اونارو گذاشته بود کنار ک‌بده بهشون ولی دعوت نکردن ک‌منم همونجا ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم

بعد ک اومدیم خونه مامانم زنگ زد ک‌خیلی ناراحتم و دیگ‌نمیام هیچوقت دهات

گفتم چرا

میگ روز آخر ک ناهار می‌خوردیم 

بعد ناهار 

ک داشتیم سفره رو‌جم میکردیم منم داشتم کمک میکردم 

ک‌ یهو بی مقدمه خواهر شوهرت گفت مادرشوهر من ک‌میاد اینجا هرکسی کارو تقسیم میکنن همه کار میکنن 

میگ اولش نفهمیدم بهش فهمیدم بهم تیکه انداخته و غیر مستقیم گفته یعنی تو کار نکردی 

پاشدم ظرف بشورم منم هول داد با لحن بد گفت ن تو دست به هیچی نزن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز