2777
2789

یکی از اقوام اونا به مادرشوهرم یه تومن بابت کادوی دندونی بچه من داده.

امروز مادرشوهرم ۵۰۰ به من داد و ۵۰۰ بقیشو گفت از طرف شما میرم میدم به خواهرزاده همسرت که یادتون رفته بهش عیدی بدین. (این خواهرزاده همسرم همسن منه و چند وقت پیش ما رو دعوت کرد و ۴۰۰ به پسرم داد بابت پاگشایی)

تو عید شرایطی پیش اومد که نه ما تونستیم خونه اونا بریم و نه اونا... و هیچکدوم به بچه های همدیگه عیدی ندادیم. مادرشوهرم گفت چون اون ۴۰۰ داده، من این پولو برمیدارم و میرم خونشون و میدم به اونا.

همسرم فقط یه لحظه به کنایه گفت مادرم یه کارایی میکنه ها

من بهش گفتم خیلی از عید گذشته، اگه قرار برعیدی دادنه باید همسر خودش بده نه از پول بچه من...

پول بچه من واسه خودشه و من جمع میکنم براش یه چیز میخرم، الانم کادوهای دندونی و عیدیشو جمع کردم و میخوام یه چیزی براش بخرم.

مادرشوهرم گفت نه من اینو به اونا میدم و تو از شوهرت پولو بگیر و جاش بذار ، من گفتم شوهرم یادش میره. (شوهرم این لحظه خندید)

هیچی دیگه مادرشوهرم بدش اومد و پولو داد و گفت من از پول خودم میرم به اونا ۵۰۰ میدم. 

من واقعا هزارتومن از پول پسرمو تاحالا دست نزدم، حتی من و دخترعموم همزمان زایمان کردیم، اون یه روز اومد به بچه من ۵۰۰ داد ، من یه هفته بعد از کارت خودم ۷۰۰ گرفتم و به بچه اون دادم و پولای بچمو براش یه تیکه کوچک طلا خریدم.

دلم نمیخواست مادرشوهرم ناراحت بشه ولی خب اونم حق نداشت برای خودش کادوی پسرمو برداره. 

همون موقع عید باید به شوهرم تاکید میکرد به اونا عیدی بده نه الان بعد دو ماه....

من خودم عید رو به خاطر مریض شدن پسرم خونه ی مادرم بودم و نمیدونستم شوهرم به اونا عیدی نداده


بنظرم سخت نگیر ارزش دلخوری و اینارو نداره اخرشم همش تقصیر تو میفته

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا

خوب کردی

قرار نیست بجای تو تصمیم بگیرع ولی بهتر بود بگی ۵۰۰ رو بدع

خودم در زمان مناسب میرم خونشون میدم خدمتش

بعد هم دیگه نمیدادی

خیال بافیَت بد نیست...خیال کن که خواهی رفت،،،همین که رفتیو مُردَم ،،،تلاش کن که برگردی و در کمالِ خونسردی مرا به خاک بسپاری

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خوب کردیقرار نیست بجای تو تصمیم بگیرع ولی بهتر بود بگی ۵۰۰ رو بدعخودم در زمان مناسب میرم خونشون میدم ...

من برای تولد بچه خواهرزاده همسرم حتما جبران میکنم و دوتا کادو میگیرم و به خواهرزاده همسرم میگم عیدی فراموش کردیم.

واقعا الان تو اردیبهشت عیدی بردن دم خونه چه معنایی داره

من برای تولد بچه خواهرزاده همسرم حتما جبران میکنم و دوتا کادو میگیرم و به خواهرزاده همسرم میگم عیدی ...

همین دیگه

باید با پنبه سر میبریدی جانم

خیال بافیَت بد نیست...خیال کن که خواهی رفت،،،همین که رفتیو مُردَم ،،،تلاش کن که برگردی و در کمالِ خونسردی مرا به خاک بسپاری
کار خوبی کردی نه بخاطر عیدی و پس دادن بخاطر اینکه متوجه شه دخالت نکنه تصمیم نگیره . به پسرش بگه تا ش ...

واقعا ۵۰۰ تومن پولی نیست ولی نمیدونم چرا نشسته فکر کرده که پول بچه منو برداره.

خب به پسرش میگفت و ازش ۵۰۰ میگرفت.

اگه قرار بر عیدی دادن باشه خودمون باید بدیم نه اینکه اون ببره بده و بگه ما دادیم درحالیکه خونه ما و خواهرزاده همسرم تو یه کوچه است

همین دیگهباید با پنبه سر میبریدی جانم

ما با خواهرزاده همسرم تو یه کوچه هستیم، جمعه شب اونا خونه ی ما دعوت بودن، همش همو میبینیم

خیلی مسخره میشه که مادرشوهرم برداره الان تو اردیبهشت بره دم خونشون ۵۰۰ بده.

درثانی همسرم به خواهرزاده های دیگه اش ۲۰۰ تومنی داده،  اونا بفهمن به این ۵۰۰ دادیم خب ناراحت میشن.

مادرشوهرم فقط میخواد ظواهر رو درست کنه، اونا هم به پپسر من عیدی ندادن اگه پول دادن بابت پاگشایی بوده

اصلا بحث پول بچه شمام نیست بحث اختیاره .

من دلم نمیخواست ناراحت شه ولی خب دیگه چیکار کنم اصلا اون لحظه نتونستم بگذرم.

تصمیمش خیلی به من برخورد.

همسر به بقیه خواهرزاده هاش ۲۰۰ تومنی عیدی داده، حالا اینو یادش رفته، همون موقع باید بهش یادآوری میکرد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز