یکی از اقوام اونا به مادرشوهرم یه تومن بابت کادوی دندونی بچه من داده.
امروز مادرشوهرم ۵۰۰ به من داد و ۵۰۰ بقیشو گفت از طرف شما میرم میدم به خواهرزاده همسرت که یادتون رفته بهش عیدی بدین. (این خواهرزاده همسرم همسن منه و چند وقت پیش ما رو دعوت کرد و ۴۰۰ به پسرم داد بابت پاگشایی)
تو عید شرایطی پیش اومد که نه ما تونستیم خونه اونا بریم و نه اونا... و هیچکدوم به بچه های همدیگه عیدی ندادیم. مادرشوهرم گفت چون اون ۴۰۰ داده، من این پولو برمیدارم و میرم خونشون و میدم به اونا.
همسرم فقط یه لحظه به کنایه گفت مادرم یه کارایی میکنه ها
من بهش گفتم خیلی از عید گذشته، اگه قرار برعیدی دادنه باید همسر خودش بده نه از پول بچه من...
پول بچه من واسه خودشه و من جمع میکنم براش یه چیز میخرم، الانم کادوهای دندونی و عیدیشو جمع کردم و میخوام یه چیزی براش بخرم.
مادرشوهرم گفت نه من اینو به اونا میدم و تو از شوهرت پولو بگیر و جاش بذار ، من گفتم شوهرم یادش میره. (شوهرم این لحظه خندید)
هیچی دیگه مادرشوهرم بدش اومد و پولو داد و گفت من از پول خودم میرم به اونا ۵۰۰ میدم.
من واقعا هزارتومن از پول پسرمو تاحالا دست نزدم، حتی من و دخترعموم همزمان زایمان کردیم، اون یه روز اومد به بچه من ۵۰۰ داد ، من یه هفته بعد از کارت خودم ۷۰۰ گرفتم و به بچه اون دادم و پولای بچمو براش یه تیکه کوچک طلا خریدم.
دلم نمیخواست مادرشوهرم ناراحت بشه ولی خب اونم حق نداشت برای خودش کادوی پسرمو برداره.
همون موقع عید باید به شوهرم تاکید میکرد به اونا عیدی بده نه الان بعد دو ماه....
من خودم عید رو به خاطر مریض شدن پسرم خونه ی مادرم بودم و نمیدونستم شوهرم به اونا عیدی نداده