من عقدم، دیروز قرار بود برای وام ازدواج خودمو شوهرم برم بانک، شوهرم گف با مامانت برو گفتم باشه
صبحش ابجیم مارو رسوند در خونه پدر شوهرم رفتم مدارک گرفتم بعدش کلا جدا شدیم ینی منو مامانم رفتیم خیابون ابحیم و عمم رفتن کلانتری
پدرشوهرم و مادرشوهرم آبجیمو در کلانتری میبینن
همون موقع پدرشوهرم زنگ زد سر صدا کرد برای چیچی رفتی در کلانتری بودی ، بعد گفتم آبجیم زنگ بزنه بع پدرشوهرم، نا گفته نمونه که چقد پدرشو هرم به ابحیم حرف بد زده
من دیدم اینجوریه زنگ شوهرم زدم داشتم گریه میکردم شوهرم مرخصی گرفت اومد خونمون مامانش و باباش هم بعدش اومدن مامانش بی آبرو بازی درآورد خوابید تو صورتم سروصدا کردن که تو دروغگو هستی حقه باز هستی با داد حرف زد شوهرم طرفداریم گرفت مادرشوهرم اخرش لقد ور داد در خونمون محکم بست با حالت قهر رفت
بنظرتون من الان باید چه برخوردی داشته باشم با شوهرم و خانوادش؟؟؟