زن بابای همسرم
بعد فوت برادر ۲۱ساله م
چند روز بعد مراسم اومد
با منو مادرم هم سلام نکرد
دلمون شکست
با ذوق نشسته بود
مادرم کباب شد
با لبخند میگفت تسبیحی بدید بهم
مادرم که دلش خون بود گفتش بعد چند روز اومدی
با منو دخترم هم سلام نکردی جلو اقوام
اینطور هم خودتو خوشحال نشون میدی؟
پا شد هرررررچی تونست بار همه کرد
همه فقط نگاه میکردن
در اومد گفت من نفرین کردم جوونت بمیره
من از حال رفتم
دیدم زیر سرم هستم دیگه
رفته بود به همه گفته بود رفتم با احترام خونشون
بیرونم کردن ،کتکم زدن......و.............
کل روزای خوشم رو که عذاب کرده برام هییییچ
داغ برادرم رو هم چندین برابر کرد با کارش