2777
2789

دوستان تروخدا کمکم کنین دیگه واقعا دارم دیوونه میشم 

داستان زندگیمو صبرکنین بگم بهتون 

من وقتی بچه بودم بابام و مامانم جدا شدن ۷ سالم بود و بعد ۴ سال متاسفانه برگشتن بهم دیگه من ضربه خیلیی دیدم خیلی الانم ۱۵ سالمه ولی اندازه ی زن ۴۰ ساله از این زندگی تجربه کسب کردم خودم حواسم به خودم هست ولی بابام واقعا اینو نمیفهمه 

و سرکارم نمیره 

منم خب ی سری چیزا احتیاج دارم خودمم نمیزاره برم سرکار دارم دیوونه میشم بخاطر ی بیرون رفتن ساده کلی تو خونه جنگ و دعوا داریم بخدا شبیه دیوونه ها شدم خودم از خودم بدم میاد چندروز پیش قرص خوردم اما چیزیم نشد دیگه خسته شدم دلم میخواد یا خودمو بکشم یا بابامو خیلی شکاکه هروقت از اتاقم میرم بیرون بهم تیکه میندازه میگه اره من میدونم داری چه گوهی میخوری تو اون اتاقت ولی من واقعا کاری نمیکنم هیچ چیزی ام ازم ندیده واقعا بد دله زندانیم کرده تو خونه دیوونه شدم واقعا شبیه دیوونه ها رفتار میکنم دیگه درسامو نمیتونم بخونم نمیتونم تمرکز داشته باشم قشنگ انگار من زندانی ام بابامم زندان بان یک دقیقه از خونه نمیره بیرون فقط نشسته گیر میده بهم 

لطفا اگه نظری دارید زندگیم بهتر بشه بهم بگین لطفا

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

بچه ۱۵ ساله نیاز به بیرون تنها نداره هر جا میره با مامانش میره و میاد من نمیدونم بابات چی کار میکنه ولی بچه من ۱۵ سالش باشه بمیره هم نمیزارم تنها بره بیرون و اگر اصرار کنه شک میکنم

بچه ۱۵ ساله نیاز به بیرون تنها نداره هر جا میره با مامانش میره و میاد من نمیدونم بابات چی کار میکنه ...

عزیزدلم دختر یا پسر ۱۵ ساله ی شما انسانه و حق زندگی داره ما به دنیا نیومدیم که فقط درس بخونیم باید زندگی کنیم لطفا اگه بچه دار شدین این طرز فکرتونو بزارین کنار نزارید بچتون مثل من داغون بشه یادتون نره اونم حق زندگی داره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز