2777
2789

داشتم ظرف میشستم مامانم یه لیوان برداشت آب خورد و بعد شست گذاشت داخل جا ظرفی. منم همیشه عادتمه آخر کار با یه لیوان سینکمو میشورم. حواسم اصلا نبود همون لیوان رو برداشتم و باهاش آب پر کردم ریختم روی سینک و سینک رو شستم‌ بعد دیدم مامانم شروع کرد به اشک ریختن و گفتم بیا چایی بخور گفت نه میخوام برم. یهو فکرم افتاد که نکنه برداشت اشتباه کرده بهش گفتم اینا چه تفکراتیه که داری به گریه افتادم و اونقد گریه کردم بخاطر قضاوت اشتباهش و اونم گفت دیگه نمیام خونه ت و با این حالم ولم کرد رفت

بخدا من قصدی نداشتم اصلا حواسم به این چیزا نبوده هیچوقت

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز