دوستم گفت این تاپیکو بزنم خودش اکانت نداره پیام هارو میخونه از زبون اون تعریف میکنم.
خواهرشوهرم واحد روبه رویی ما میشینه بچش ۴سالشه از وقتی عروسی گرفتم حدود ۴ ۵ ماهه تقریبا هفته ای ۵ روز بچشو میزاره پیش من و میره باشگاه با دوستاش میره بیرون و...نمیتونم مستقیما بگم بهش اذیت میشم چون یکبار به همسرم گفتم بهم گفت خب مگه چیه بچه چیکار به تو داره یکبارم به مادرشوهرم بحثمون شد فایدم نداشت . شر و شیطون نیست ولی من نمیتونم به کارای خودم برسم استراحت کنم برم بیرون و... چیکار کنم دیگه بچشو نیاره
توهم برو باشگاه و تفریح
اگر نمیتونست بچه نگه داره خب نمیزایید
ببره بچه رو مهدکودک
شوهرت اگر میگه اشکال نداره خودش بچه رو نگه داره
به خواهرشوهرت بگو کار دارم نمیتونم نگه دارم
یه بار اون ساعتی که میخواد بیاد حاضر شو بگو دارم میرم بیرون
یه بار برو حموم درو باز نکن بگو حموم بودم
تلفن جواب نده سایلنت کن بگو نشنیدم
یه چند بار بهونه بیاری خودش میفهمه
چون تو خونه نشسته دوتا کلاس ثبت نام کنه تااون خانم هم بفهمه مردم نوکرش نیستن
یبار که پیشش گذاشته بود بعدش بره بهش بگه بچت رفته بود لبه تراس یا چمیدونم فندک زده بود نزدیک بود اتیشمون بزنه بعد بگه من نمیتونم مسئولیت قبول کنم فردا بچه چیزیش شد یقه منو میگیرین دیگه نزارینش پیش من
توهم برو بیرون
خواست بذاره پیشت، یا از قبلش برو یا بگو عه ببخشید دارم میرم فلان جا
باشگاه حتما ثبت نام کن
