به نظرتون من حق دارم به طلاق فکر کنم

حستو درک میکنم کامل.

ولی خدا رو شکر که به هر دلیلی دعوا نکرد. البته اگه جمع میکردین و میرفتین، بهترین کار بود. ولی به این هم فکر کن که همسرت از یه دعوای بد ناموسی پیشگیری کرده. عاقلانه بود رفتارش. و من حس میکنم اصلا باورش نمیشده طرف انقدر وقیح باشه که جرئت کنه همچین کاری انجام بده.

ببین خب شوهرش نکه نخواد بره خواسته رفتارای طرف آنالیز کنه. شک کرده که آیا این آقا واقعا اینجوری آدمیه و حس اینکه رکب خورده. واقعا به زنش دست درازی کرده. از اونجا که هی گفته نهار بخوریم بعد بریم خواسته مطمئن بشه. چرا اینجوری نگاه نمی‌کنید به جریان

دقیقا همین بوده.

دقیقا. چه اتفاقایی که نیفتاده طایفه هایی که بهم نریخت. چه دخترایی که خون بس نشدن. آیا اینا بس نیست برای سکوت کردن. تازه چیزی که آدم مطمئن نیست دستش بوده پتو بوده تو مستی بوده. شوهرش کاملا منطقی بوده و بنظرم دلخوری بیجاست چون فرداشم میگه خطایی ندیده

خب کمک میخوای؟ به عنوان کسی که خیلی تجربه دارم تو این چیزا میگم بهترین کار حرکت شوهرت بود

از مردایی که بحث میکنن و عصبی میشن تو این موارد متنفرم

 شما هم از این به بعد این رفتارا رو دیدی فقط سکوت کن و دیگه ارتباطتو کلا قطع کن چون تیکه انداختن بدترین کاره اون آقا اگه دهن به دهن شما میذاشت و چرت و پرت میگفت هم حالت خیلی بدتر می‌شد هم شخصیتت له می‌شد جلو بقیه در شان یه خانم نیس در کل🙏🏻

من باشم فقط سکوت میکنم و دیگه کامل ارتباطمو قطع میکنم 

من همین کارها رو میکنم ولی سکوت نمیکنم. میکشونم یه گوشه و میزنم تو دهنش و میگم آخرین عسل خوردنت باشه، وگرنه حیثیتت رو می‌برم.

بعد از یه مدت هم به همسرم میگم.

اتفاقا یک بار همین کارو کردم. البته طرف در این حد وقیح نبود، ولی ابراز علاقه کرد. یه تودهنی خورد از خودم. بعدا آروم آروم به همسرم گفتم. همسرم اولش شوکه شده بود، شاید هم باورش نمیشد. بعد رابطه رو کامل قطع کردیم. دیگه هم درباره‌ش حرف نزدیم.

دی تت‌ بخاطر زندگیش و دوست داشتنت بود که آبروریزی نکرد. بیا بهت بگم چی میشد اگه واکنش نشون میداد. 

مثلا میگفت هوی مرتیکه تو غلط کردی به زن من دست زدی. اون یارو اولش انگار می‌کرد. بعد میگفت دوراز جونت چشمش کور زن تو برام عشوه می‌آمد. حالا تو قسم و آیهٔ بخور که من کی عشوه اومدم. شوهرت که با یه حرف تو به اون دعوا می‌کرد. به توهم بدبین میشد و بدتر می‌کردو دیگه خر بیار باقالی بار کن. آخرم با دلخوری می‌رفتید. جنگ و دعوا عوص ناز کشیدن الانش. بیا احساساتتو کنار بگذار. غیر اینکه شاید یک درصد یک درصد احتمال بده اون دست نزده. بعد جواب خدارا و قیامت چطوری میخوای بدی. شوهرت مونده تا رکب نخورده باشه. مونده تا ثابت بشه بهش تو اشتباه فکر کردی و اون خطای دیگه ازش سر نزده. 

برای یه مرد سخته رو دست بخوره مخصوصا ناموسش باشه. اون خواسته بگه نه تا هستم به زنم جرات نزدیکی ندارن. و شما هم لطف کن اینو بفهمی. که شوهرت خیرتون خواسته. و در آینده به نفعته. سعی کن این چیزارو بروز ندی

اسی یه بار تو مینی بوس یه مرد از آخر مینی بوس داشت باسن منو لمس میکرد

دیده باشین صندلی های آخر بالاتر از صندلی های جلویی هستن

خلاصه چندبار این اتفاق افتاد 

من کلی خودمو قوی کردم با خشم بلند شدم بکوبم تو صورتش

که دیدم بععععع بزغاله خوابیده و لنگ درازش با حرکت مینی بوس از پهلو میخوره به باسن من

فقط با کیفم چنان زدم به لنگش که بک متر پرید هوا

حالا شاید یک درصد اونم لمس نکرده یا پتویی چیزی دستش بوده خورده پشت شما