به بهانه اینکه کتاب میخواست یک جا قرار گذاشتیم (گرچه میدونستم کتاب بهانه است)
تحویلش دادم گفت میشه بریم یک کافه چند تا سوال دارم گفتم باشه.
رفتم چون میدونستم قصدش دوستی تنها نیست گفتم شاید خوشم بیاد و به خیر ختم شه. ولی خوشم نیومد پسر مبادی آدابی بود اما تایپم نبود
چون محیط کارمون متفاوته همدیگر رو خیلی نمی بینیم که زودتر بفهمم
حالا پشیمونم ، چون به نظر می اومد اون خوشش اومده. هم ناراحتم نکنه احساساتش جریحه دار شه هم اینکه برام مشکل درست نشه (شغلم دولتیه).