درسته که بعضی مادرشوهرها کمبود محبت گذشته شونو از این راه میخوان جبران کنن ولی بعضی عروس ها هم خیلی افراط میکنن، فک میکنن سند ازدواج سند مالکیت شوهرشونه و نباید دیگه به خواهر و مادرش محبت کنه یا براشون خرجی بکنه وگرنه زمین و زمانو بهم میریزن
اووو اگ بدونی من چقد بدبختی کشیدم بخدا ی مدت افسرده شده بودم بجه ی یکی دوساله مو سر این ک گفت بغلم کن کتک زدم الان همیشه عذاب وجدانشو دادم
ولی الان ک فکرشو میکنم بعضی جاها باید کوتاه میومدم یا اون رفتارا رو نمیکردم
یه عده که کلا مشکل دارن کاری با اونا ندارم
ولی اکثر خانما از محبت معقول همسر به مادرش ناراحت نمیشن
از بچه ننه بودن شوهرشون شاکی اند
محبت اندازه داره شما حق نداری آویزون زندگی پسر و عروس باشی
همون قدر که تو برای پسرت زحمت کشیدی مادرای دختردار هم برای دخترشون زحمت کشیدن که بعدش هم می‌پذیرند دختری که شوهر کرده دیگه باید به زندگی خودش رسیدگی کنه تو هم همینی فرقی نداره نباید از بچه خیلی انتظار داشت تا حدی که صدای عروس و داماد در بیاد
متاسفانه تو جامعه ما بچه ننه بودن رو با احترام به مادر اشتباه می‌گیرند
وقتی مادر شوهر شدی، تولد عروست شد کادو بهش بده
زتگ بزن دعوتش کن، محبتش کن
باردار شد مواظبش باش، غذا بهش بده
اگر عروست بد شد باهات یا پسرتو ازت گرفت، بیا تف کن تو صورتم
اخه وقتی ی مادر شوهر هیچوقت عروسشو دوس نداره، چطور توقع داره پسرشو ازش نگیره
عروس هم در عوض بی احترامی مادر شوهرش، پسرشو میگیره ازش تا دلش خنک باشه
نه عزیزم ناراحت نمیشم چون قطعا اینطور نیست که همسرم برای من خرید نکنه و برای بقیه خرید کنه، برای هرکس زمان مخصوص خودش و به شیوه خودش محبت میکنه و من هیچوقت مقایسه نمیکنم که چرا در این زمان اینطور رفتار کرد. من خوشم بیاد یا نه اونا خواهر و برادرن و همدیگه رو دوست دارن همونطور که من خواهر و برادر و خانوادمو دوست دارم و بهشون محبت میکنم یا هدیه میدم
شاید خودم کاری براشون انجام ندم ولی شوهرم رو هم از این کار منع نمیکنم
