2777
2789
عنوان

یه بحث شدید داشتم...

427 بازدید | 22 پست

بابابام اول صبح دعوام شد...

قوم شوهر مامان ام خیلی اذیت اش میکنن هنوز که هنووووزه...مامان ام نمیتونه کوتاه بیاد...رو مخ ان و واقعا اعصاب خراب کن...هیچ وقت به ما بچه ها خوبی نکردن بدتر بدمونم گفتن...از وقتی یادمه بین مامان بابام سراونا همیشه دعوا بوده..اولویت بابام خواهراش و برادراش و بچه هاشون هستن نه ما...به خاطر اونا صبور میشه...پولدار میشه...مهربون میشه..غیرتی میشه...اما یکبارم به خاطر زن و بچه اش مقابل هیچکس نه عصبانی شده نه غیرتی. هیچی. حالا هفته پیش با مادرم بحث شون شده بود باز..یک هفته اس اون و خانواده اش بی طرفانه میگم مقصرن اونوقت اون خرف نمیرنه با مامانم. اونم حتی جلو دوماداش...

حالا امروز به من گفت فلان کار رو براشون بکن...منم گفتم لایق احترام نیستن...گفت به احترام من. منم گفتم هروقت اونا و خودت احترام زن ات رو گرفتن من به خاطر تو اینکار  رو و یا هرکار دیگه ای انجام میدم...دیگه احترام به کسی نمیزارم که عامل دعوا و بی احترامیه...

خیلی بدش اومد خیلی...حالا زن داداش هاش حرف بدتر از مامان من میزنن خیییلی بدتر جلو همه داداش ها اما اصلا عصبانی نمیشه دوتام میزاره روش.اما مامام من کمتر ش رو ودر درون خانواده به خودش بگه دعوا راه میندازه.

خییببییییییییییلییییی ناراحتم که بابام رو عصبانی و ناراحت کردم و تو روش وایسادم اما مامان من چه گناهی کرده که اینحوری باهاش رفتار میشه...تصمیم گرفتم از مادرم دفاع کنم همونطور که اون از خانواده اش دفاع میکنه...

تو خانواده الان با من یکم خوب بود بعد اون دعوا که خراب اش کردم

منم بودم طرف مامانم رو میگرفتم

قبلا ،تمام لحظات خوشم با همسرم و پسرم رو استوری میزاشتم،بعد همش ناخودآگاه یهویی بحثمون میشد.یه شب شوهرم گفت چشممون کردن،دیگه استوری و پروفایل نزاشتم،الان خیلی وقته خوش خرم داریم زندگی میکنیم.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خوب کاری کردی مامانت گناه داره تنها نزارش بابات تنها نمیمونه اونا هستن ولی مامانت نه اگه یه کم احساس کنه با وجود این همه سختی دخترشم طرفش نیس خیلی غصه میخوره 

مادر من جاریش وخواهرشوهراش ان قد اذیت کردن بابامم باهاشون بود..ولی همشون تاوانشودیدن.....پدرم حالاجراا ت نداره روی حرف مادرم حرف بزنه...البتع من وداداشام همه طرف مادر بودیم پدرم هم دیگه ترسید

خیلی کار خوبی کردی طرف مامانت رو گرفتی 

مسلما زن و بچه باید توی اولویت باشن و اگر شما به خودتون احترام نذارید بقیه هم نمیذارن

سه چیز را قربانی نکنید :خانوادتان،احساستان،وقارتان

وایی انگار داری بابای منو توصیف میکنی.

منم چند روز پیش سر عمم باهاش بحثم شد شدید .بعدم نرفتم خونه بابام چند روز .ولی عذاب وجدان داشتم با بابام اینجوری حرف زدم .خیلی ناراحت بودم .میدونم کارم خوب نبود ولی دیگه صبرم تموم شده بود .چند روز پیش فهمیدم مریض شده بابام یکم سوپ درست کردم رفتم پیشش تا شب موندم یکم حالم بهتر شد .حال اونم بهتر شد .☺

واسه حل مشکل داداشم یه صلوات اگه میتونین بفرستین .ممنونم
مادر من جاریش وخواهرشوهراش ان قد اذیت کردن بابامم باهاشون بود..ولی همشون تاوانشودیدن.....پدرم حالاجر ...

لامصب ها نمیدونم کی میخوان تاوان بدن...البته مادربزرگ ام داره تاوان میده ولی بقیه شون هی راه به راه براشون خوبی میرسه...

فقط سعی کن که با پدرت وارد جنگ نشی. کاری که من تو مجردی انجام دادم و الآن مث سگ پشیمونم😢😢😢

وارد جنگ شدم...خیلی حرف ها زدم..مامان ام قبلا گفته بود منم گفتم...و ناراحتم اما مادرم هیچکی رو نداره...نه مادر نه خواهر نه برادری که پشت اش باشه...تنهای تنهاس..غمباد گرفته از دستش

خوب کاری کردی مامانت گناه داره تنها نزارش بابات تنها نمیمونه اونا هستن ولی مامانت نه اگه یه کم احساس ...

هر وقت احساس تنهایی میکنه سریع مریض میشه..تموم مریضیاش روحیه و از کمبود توجه پدرم

عیب نداره دیگه چیزیه که شده.ولی عزیز دلم دوست عزیزم اگه قرار بود پدرت رفتارشو تغییربده تواین سالها ت ...

منم همینو به مادرم میگم...میگم بیخیال..ول کن بحث نکن...میگه نه چرا نباید احارام ام رو بزارن.خیلی بهش برمیخوره..مادر من دختر خان بوده و اونا یه زمینم نداشتن...حالا بی احترامی که میکنن نمیتونه بیخیال شه

وارد جنگ شدم...خیلی حرف ها زدم..مامان ام قبلا گفته بود منم گفتم...و ناراحتم اما مادرم هیچکی رو نداره ...

منم پشت مامانم در می اومدم. مامانم اون موقع خوشش می اومد ولی یه هفته پیش همون قضایا رو به رخم کشید جوری که انگار من مقصرم و اون خییییلی شوهرشو دوست داره. خیلی پشیمونم که بخاطرش بابامو ناراحت کردم. البته مادر مهربانی هست ولی این رفتارش خییییلی ناجور بود. خیلی ازش ناراحت شدم خییییلی.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792