کی احساس میکرد ممکنه اشتباه کرده باشه؟با اینکه بدی از شوهرش تو آشنایی و عقد و تحقیق ندیده بوده
فکر میکرد ممکنه پشیمون شه یا مشکلی پیش بیاد
زندگی تون چطور پیش رفت؟
چطور خودتون رو کنترل کردین؟
من بستگی به طرفا داره اگه خوب باشه میتونی وفق بدی
من با اینکه عاشق شدم و هردو منتظر این روز بودیم ولی از محضر برگشتیم بدترین شبم بود انقدرررر دلواپس آینده بودم
من
کاملا ازلحاظ فرهنگی متفاوت بودیم،ولی میدونستم همسرمو میتونم تغیییر بدم،
خداروشکر سالهاگذشت و تاالان پشیمون نشدم
من فکر میکردم
مشاوره هم رفتم
البته همسر دوستم بود
دکتر روانشناس بود
باش مشورت کردم
گفت طبیعی هست و نگران نباش و.....
با ترس جلو اومدم
اما فراتر از عاشقی شده کارمون
با اینکه چندین سال گذشته
بنظرم برای همه این اتفاق میوفته، طبیعیه از استرسه
خیلی ها
موقعه ک توی آرایشگاه بودم از استرس داشتم میمردم اونم بابت خانواده خودم ن همسرم
من من من من من من من
من ، چون باهم فرق داشتیم زیاد ، با اینکه هردومون مدهبی بودیم اما من خیلی کلم باد داشت مدت عقدمون هم کوتاه بود ۳ ماه فاصله عقد و عروسیمون بود نامزدی هم نداشتیم خیلی نگران بودم حتی یه بار به جدایی هم فکر کردم هنش میگفته اینکه این انقدر منو داره تحمل میکنه یعنی یجای کارش میلنگه 😆😆 میگفتم بعد عردسی خود واقعیش رو نشون میده ، واقعا کنار هم موندن ما یه معجزه بود و خواست خدا وگرنه هردومون بارها تو این ۱۲ سال اعتراف کردیم که ما از اول به هم نمیخوردیم🥹
اگر عقد نکردی دست نگه دار تا دل قرص شی
اما اگر بعد عقدت هست
من خیلی داغون بودم اوایل عقد ۵۰ درصد راضیم
اگر از اول که دیدیش به دلت نشسته و خانواده‌اش رفتار معقولی دارن بد به دلت راه نده
تا شیش ماه بعد عقد تایم حساسیه
سعی کن این شیش ماه اول رو رابطه کامل نداشته باشی اگر برا خودت و خانواده ات مهمه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
