مامانم خیلی ملایم بود و هست و چون موضوع حیثیتی بود نخواست ابروی من بره و خیلی خیلیی بامن راه اومد جوری که بابای من هنوز ازین داستان خبر نداره 🥲🫶
ولی خب بدجور روابطمو محدود کرد جوری که من وجود سلام دادن هم نداشتم فکر کن
فکر میکنم مامانم زیر پوستی داشت معنی دختر جمع کردنو به خانواده هستی اینام یاد میداد😁🫶🥲
هادی اصلا نمیدونست قراره انقدر اوضاع وخیم بشه و روی حرف داداش بزرگش هم نمیتونست حرف بزنه چون کتک خوردن اون دوران مد عجیبی بود 😂😂🫶🥲
ولی خب بعده ها با چیزایی که تعریف میکنم نشون داد با داداشش اینا نبوده یه کمی تحمل کنید میگم
ببخشید که انقدر طول میکشه با وجود دوتا بچه جمع کردن این خاطره ها خیلی سخته 🥲🥲