انگار مشکل هردومون یکیه درخولست دوستی دادم
سال اول خب هرجا میخواستن برن باما بود چون ماشین داشتیم و جلو مردم میگفتن که خونمون نمیاد به همسرم گفتم من که هرروز اونجام حالا از دوشنبه نرفتم چرا؟؟
اون موقع جواب میده که به من همینو میگن اخه دوستمون داره
آبرو برام تو کوچه نزاشتن همش کوله بازی که اصلا نمیان و ... چی بهش بگم
ببین پدرشوهرم بود باز دلم خوش بود چون اون همیشه تعریفمون می کرد یا حداقل حق جانب حرف میزد یه بار پدرشوهرم تو کوچه که دیدمش بهم گفت ازتون تعریف می کنم بدشون میاد بهم ایراد میگیرن ...
سر دیه گرفتنشون دوسال طول کشید که یکسال من بیشتر دنبال کارهاشون رفتم و جاریم فقط سال اول میومد همه جا رفتن گفتن فقط خواهرزادمو و پسره کارمو کردن نمیدونم دردس با من چیه اصلا کارما چرا نمیبینه
تا الان هم که سر ارث فهمیدن زندایی پشتشون حرف زده که دخترا کاری نمیکنند با زندایی لج اند که هیچکاری نمیکرد فقط دایی سر میزد اخه تا قبل ارث باهم خوب بودن
من هم گفتم شایدمشکل اینه که فکر میکنه بدشو جلو بقیه میگم بخدا هی تعریف بی خودی ازشون کردم تا لااقل دست از سر کچلم بردارن انقدر تهمت نزنند