منم تقریبا تو همچین شرایطی ام. به خودشم چیزی گفتی؟ مشکلت فقط اینه دوسش نداری یا اخلاقای بدی هم داره؟
بنظرم منو شما طرز تفکر مون و خیال پردازی مونه که ما رو به این حال انداخته من دیدم طرف خیلی زشته ولی زنش راضیه و زندگی خوبی دارع
اره دقیقا واسه طرز فکر هم هست من فکرای الکی پیش خودم زیاد میکنم یه سری با مشاوره حرف زدم داشتم حرفام میگفتم گفت این چیزایی که میگی سلقیه تو نیست نه اینکه همسرت مشکل داشته باشه واقعا به فکر رفتم با حرفش
فکر اون مردی رو که سه سال میخاستی نکن از کجا معلوم اون آدم می‌بود
بخدا ازدواج مثل هندونه دربستس،،
من شوهرم خیلی داغون نیست معمولیع من فقط یکم به قول معروف گنده گوزی میکنم یا همش یاد خاستکار خوبم میکنم ولی اینو می‌دونم که بدون خاست خدا برگی از درخت نمیوفته
بهت محبت میکنه ؟
اون از همه اول از شوهرم پایین تره ولی خیلی بهش وابسته بودم واسه همین فراموشش نکردم ولی مطمعنم زندگی که شوهرم واسم ساخته اون نمیتونست بسازه همچنین خانوادش من نمی‌تونستم تحمل کنم ولی الان مادرشوهرم واقعا خیلی دوسم داره قربون صدقه و اینا اصلا هم ازم انتظاره چیزی نداره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
