یه روزی ک مجرد بودم ازخدا خواستم یکیو سرراهم بذاره ک باهاش خوشبخت بشم وآرامش بگیرم
اماالان بعد ۱۴ سال انقدر کنارش حالم بده ک ازخدا خواستم نباشه
میدونم ازلحاظ مالی هرچند کم تامین میکنه
اگر اون نباشه کسی حمایتم نمیکنه ولی واقعا کنار هم حالمون خوب نیست
اون وخانواده اش تودوران عقد ک فهمیدم آدم مناسب من نیست تمام تلاششون کردن ک زود عروسی کنیم و جدا نشم ولی خیلی اشتباه کردن
الان هم من هم اون ازهم زده ایم
خانوادش قطع رابطه هستن
من نمیتونم خانوادشو قبول کنم ازبس جنگ ودعوا وبحث بوده هردوطرف ازهم زده ایم
کنار همسرم خوش نیستم حتی اندازه سرسوزنی
نمیتونم یه دقیقه توخونه تحملش کنم
کاش خدا یه معجزه کنه جوری که بچه ها آسیب نبینن ازهم جدا شیم