کلا تو این سالهایی ک متاهل بودم زندگی نکردم،ن خودش اهل کار و تلاش و هدف و برنامه بود ن منو میزاش،انقد اراده کشی و زدن و روانی بازی هم داش زندگیم ک دیگ از این آخرین مغزم ی خط مطلب ساده رو هم نمیکشید،کلا با قرائت افسردگی و استرس سرپا بودم،حالا خونه بابامم تا مدتی ک کارام تموم بشه.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.