نتونستم برم کنکور بدم
دیروز توسط اجی کوچیکم مث سگ کتک خوردم(پرخاشگره)
نمیدونم بخاطر این بود یا چیز دیگه
ازونور حالم بد بود دیشبش ۲ تا باکلوفن خوردم واسه بدن دردم انکار ن انگار...تا خود صب از بدن درد خوابم نبرد هی میخوابیدم از خواب میپریدم پریودم بودم
حتی جرئت ندارم به مامانم بگم خواهرم اینجوری کرد
درسته کوچیکه ولی قشنگ اندازه منه...۱۲ سالشه دستاشم سنگین تره،میدونم اگه بگم فوری انگشت اتهامشو میگیره سمتم میگه حتما تو یکاری کردی...خستم از درک نشدن حس میکنم صدام تو گلوم خفه شده از این ترسیدنا
حتی الانم تو خونه همش دوتایی میپرن بهم با حرفاشون داغونم کردن...با اینکه یزره بچس ولی انقد سیاست داره تا مامانم میاد میره خودشو میچسبونه بهش خودشو لوس میکنه صدای خنده هاشون تا ده فرسخی میاد...یه ویس ازش گرفته بودم دیروز از وحشی شدنش همون مدرکم بود اونم پاک کردم
مامانم دائم میگه خجالت نمیکشی الان به دوستات بگی من نرفتم😭
دلم میخاد خودمو بکشم راحت شم