2777
2789

من یه زندگی خیلی سخت داشتم سرطان داشتم شوهرم اعتیاد شدید داشت رفته بود کمپ خودم از کار بیکار شدم حتی پول نون هم نداشتم از کسی پول گرفته بودم و سفته ازم داشت هر روز تهدیدم می‌کرد بهش فکر میکردم من حتی از بچگی هم کلی سختی کشیده بودم تصمیم خودمو گرفتم یه خشاب الپرزالامو تو شربت حل کنم خودمو بچهام بخوریم خوابمون سنگین بشه زمستون بود گفتم لوله بخاری هم میکشم تا صبح همه چی تموم بشه 

میگفتم احتمالا اولین کسی که جنازمونو ببینه یا صاحاب خونه است یا خواهرم 

برای خانوادم سخته ولی خیلی زود سوم و هفتم و چهلم و سالمون تموم شده اونام با این قضیه کنار میان 

 اون شب بابام اومد سراغمون نتونستم کاره خودمو بکنم گفتم فردا شب تا یک هفته جورش جور نمیشد شربته تو یخچال بود و منم منتظر وقتش بودم 

ولی همه چی یواش یواش درست شد هزینه دارو هام از جایی که فکرشو نمیکردم می‌رسید خرج خونه هم همین طور صاحب خونه هم بهم گفت نگران کرایه خونه نباش من فکر میکنم خونه خالی گزاشتم تازه کمکمم می‌کرد شیمی درمانی خیلی خوب جواب داده بود رو بدنم یک سال تو نوبت وام مشاغل خانگی بودم به اسمم در اومد دادم بدهیم سفته هامو از اون مرده گرفتم  الان بهش فکر میکنم چقد احمق بودم چرا میخواستم این کارو کنم سخت بود ولی گزشت از اینجا به بعدم سخته ولی میگزره هیچی ارزششو نداره 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

درمورد اینکه اطرافیان با مرگ ماها کنار میان رو به عینه دیدم خالم پسرش مرد زن داییم شوهرش مرد عمم شوهرش مرد و همه اینا اولش کلی ناراحت بودن باور میکنی بعد سال همه دارن زندگی عادیشونو میگذرونن و فراموش شدن. یه خانم آرایشگر پسرش تصادف کرد مرد الان یکساله گذشته خانمه عین روزهای قدیم عادی به سفرهای خارجش میرسه قبلا از شوهرش جدا شده بود مامانم برای اصلاح میره پیشش میگه خانمه تعریف میکنه من هروز با یه دکتر و مهندسم . خرج خارج رفتنم رو اونا میدن . اولش همه ادعا میکنن بعد فوت دوروبریاشون دیگه نمیتونن زندگی کنن ولی بعدش راحت فراموش میکنن

معجزه بوده

من که باورم نمیشه

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

وقتی میگن خدا از دل ادمها خبر داره 


فقط کافیه نیت کنی چه ها که نمیبینی 


خودم بشخصه خیلی چیزا دیدم از نیت فقط نیت 

https://eitaa.com/vaxanatfal    عوارض واکسن کودکان را میتونید اینجا ببینید 👈مستند امیدورام یروزی همه اگاه بشن  اینا گذاشتم به یادگار  👈۲۱مهر ۱۴۰۴ اگه حرفی راجب واکسن میزنم از خودم نمیگم مستند دیدم 😥کسانیکه براشون عارضه پیش اومده😥 دیدم لطفا جبهه نگیرید من کاره ایی نیستم 

چقد خوب خداروشکر وچقدر مهربونی که اینارو به اشتراک گذاشتی

جنگل رو به فنا بود ولی درختها هنوز به تبر رای میدادند چون تبر درختان را قانع کرده بود که او هم یکی از انهاست زیرا دسته او هم از چوب بود..

ببین کار کردن آدمو از فکرهای بد دور میکنه اگه شاغل نیستی حتما کار پیدا کن هم سرگرم میشی هم دستت تو جیب خودته درآمد داشتن دلت قرص میشه منم دنبال کارم خیلی وقتها ناامید میشم ولی راستش به خودکشی فکر نمیکنم جرات ندارم . کار پشتوانه آدمه 

ببین کار کردن آدمو از فکرهای بد دور میکنه اگه شاغل نیستی حتما کار پیدا کن هم سرگرم میشی هم دستت تو ج ...

الان که کچلم ولی به اندازه موهای سرم که قبلن داشتم کار کردم 

مریض که شدم مجبور شدم چرخ خیاطیامو بفروشم الان بعد جراحی میخرم دوباره 

کی کمک رسوند بهتونما ک کمکیاری نداریم باید چیکار کنیم

یدفعه همه چی درست شد من چند وقت قبلش رفته بودم استانداری مشکلاتمون گفته بودم گفتم اینا به کسی کمک نمیکنن ولی تو همین هفته اومدن خونمون برای بازدید بعدش معرفی کردن کمیته امداد 

از ی جایی به بعد همه چی درست میشهاز جایی منم نمیدونم قراره کی باشه

من ته خط بودم دیگه گفتم خدایا من این همه مشکلات داشتم آخه این مریضی چی بود دیگه دیگه نمیتونم دیگه نمیکشم تحملم تموم شده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز