سلااااام سلاااام
بنده امروز بعد یک هفته دپ بودن و گذراندن دوران pms و خلاصی از قاعدگی روزمو با کلی انرژی و حس مثبت شروع کردمممم 😍😍
بریم از اول صبح شروع کنیم 🥱 ساعت شش صبح که راهی سرکار شدم 🚶🏻♀️🚶🏻♀️
به نظرم هیچی طبیعت زیبای فروردین و اردیبهشت ماه نمیشه 🥺🥺
همین که پا گذاشتم توی حیاط خونه بوی عطر گل ها مشاممو پر کرد و خواب از سرم پرید 🌹🌷

بعد از رسیدن به سرکار و شروع کارم ( کاری که شدیدا بهش علاقه مندم 👩🏻🔬👩🏻🔬) ساعت ده صبح بود که هوا ابری شد و بارون گرفت 🥺😍🥺😍 مثل سیل میبارید پنجره های آزمایشگاه رو باز گذاشته بودم کار میکردم بوی بارون پیچیده بود و عمیقأ ریه هامو پر میکردم از بوی نم بارون 🌧️🌧️☔
وووو واقعا هیچی کار کردن تو روز بارونی نمیشه 🌧️🌧️

و خوردن دونات های مورد علاقه ام در حین تماشای نعمت آسمونی 🌧️☔😋😋

این بارون امروز آنقدر منو به وجد آورد که انگار انرژیم صد برابر شد 🌱💪🏻
خلاصه تا ساعت سه مشغول کار بودم و خیلی سرم شلوغ بود که رییس مهربونم سر رسید و گفت امروز خیلی خسته شدی شما برو نماز خونه بخواب نیم ساعت ، باقی کارا با من 😌😌😌 واقعا همچین رییسی رو برای همه آرزو میکنم که آنقدر رفیق و به فکر باشه ✨✨✨
اینم وضعیت بنده داخل نماز خونه 😂😂😂

خلاصه تا ساعت پنج که سرکار بودم و بعد از سرکار رفتم خرید برای خودم کادو روز دختر خریدم 🎀🎉
کیف پول و دو عدد جوراب و قاب گوشی 😁😁 همینا شد ۵۰۰ تومن ناقابل 🥱😤 اما کلی ذوق کردم براشون 😎😎

البته کادو رو از اعضای خانواده و نامزد گرفته بودم اما دوست داشتم خودمم برای خودم هدیه بخرم . 🎀🎀 خرید خونم کم شده بود 😂😂
ساعت ۷ رسیدم خونه و دیدم عطر پیراشکی ها و کلوچه های مامان پز تو خونه پیچیده 😍😍 و مامان جان هم چایی نخورده منتظر تا عصرونه اش رو با دخترش بخوره 🥺🥺🤱🏻🤱🏻

با مامان خانوم کلی از سرکار براش تعریف کردم و موزیک گذاشتیم ریز قر اومدیم 💃🏻💃🏻

در حال حاضر هم بعد از صرف شام با برادر و پدر خانواده مشغول باقالی خوردن هستیم پای تلویزیون 😋😋

اینم امروز من ، پیش به سوی تعطیلات آخر هفته بعد از یک هفته کاری سنگین 😎💪🏻😎