2777
2789

من بعد ده سال کلا رفتم خونه خالم و اینا فامیل هامو دیدم بعد کلا پیش پسرخالم بودم چون با اون احساس راحتی بیشتری میکردم اختلاف سنی مونم زیاده ها گوشیش و می‌گرفتم عکس دوست دختراشو می‌دیدم چتاشو میخوندم چون با دخترای فامیل نمیتونم جور بشم زیادی مثبتم حالا کاری ندارم جالبه همه اونجا داشتن مارو به چشم نامزد می‌دیدن بعد ی پسرداییم دارم دقیقا با همین سن بعد این قضیه اصلا با من دیگه درست صحبت نمی‌کرد حتی فش داد کسی ک همیشه به من محبت میکرد همیشه با این معذبم  بعد دید با پسرخالم چقدر صمیمی ام  دیگه عید برگشتیم خالم منو برا پسرش خواستگاری کرد ما باهم صحبت می‌کردیم می‌دونم از من خوشش میاد همش ام می‌گفت بیام ببنیمت 

حالا پسردایی بزرگم ک زن و بچه داره اون روز به مامانمم گفته دخترت با فلانی حرف میزنه زیر نظرش بگیر و از اون برا این شوهر در نمیاد و تو دهات دیدم حرف میزدن 😑 الان برا من سواله من گناهی انجام دادم ؟؟؟ گناه من چی بوده واقعا حالا خوبه طرف غریبه نیست شب تا صبح تو ی خونه بودیم 

من از ترسم بهش گفتم دیگه بهم پیام نده و زنگ نزنه کلی دلش و شکوندم موضوع ام نگفتم بدتر سر بشه کلی قسم خالمو خورد ک دیگه هیچ وقت حتی بهم پیام نمی‌ده 

واقعا عذاب وجدان دارم الان احساس تنهایی میکنم اما با اونم میترسم حرف بزنم باز پسردایی هام دعوام کنن

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

الان دوست داری با پسرخاله ازدواح کنی؟

میدونم که همیشه حق میگم مرسی از لایکاتون اگر در تاپیکی نظرات بیجا و غیرمنطقی به کامنت من          دادین و پاسخی دریافت نکردین                                     دیگه بدونین ارزش خودتون و نظرتتون در چه حد پایین بوده.         پس احترام خودتونو نگه دارین.باتشکر

مقصریچرا خودتو تو همچین موقعیتی قرار میدی

آخه من کاری نکردم ک چ میدونستم اینا دارن اینجوری برا من تو ذهنشون فکر میکنن الان من به کسی نگفتم باهاش صحبت میکردم 

خودم ناراحتم از کارم دلش بدجور شکست ته دلمم راضی نبود باهاش حرف نزنم فقط ترسیدم مجبور شدم بگم پیام نده 

مثال گفتمممم الان از بین این همه حرف فقط همین و دیدی ؟

ارع رفتی پیش کسی ک گردن گیر نیس و احتمال پسر داییاتم میدونن بعد میخای دعوا درس نشع

کابری سوم 😒حتی نمیدونم سر چی تعلیقم کردی نینی یار
بعدپسر خاله ت عکس المعلی نشون نداد پسرداییا اینجوری دارن حرف میزنن رفتار میکنن

شماهمون کاربر maman_aa هستین

اگر حق با شماست، خشمگین شدن نیازی نیست و اگر حق با شما نیست، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید …

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز