یه معلم داشتیم خدا ازش نگذره.
کلاس چهارم،یکی از بچه ها درس نمیخوند این یروز بهش گفت میری سطل اشغالی کلاسو میزاری بالا سرت تا بچه ها بیان مدادشونو تراش کنن یا با سطل بین بچه ها راه میرفت ک اشغال بریزن تو سطل، میگفت ک آیندت اینه.
الان یادم میوفته ک چرا ب مدیری کسی نگفتیم