یه اکیپ بودیم زمانی ک دانشگاه میرفتیم
حالا همگی ازدواج کردیم
دختره همیشه حسودی میکرد به من به وضوح
ینی من اوایل متوجه نمیشدم رفتاراش چرا بامن اینجوریه یا چراانقد حتی به دروغم شده میخاد منو ناراحت کنه
چن روز پیش با شوهرم و اون و شوهرش رفتیم بیرون
یه حرفایی زد یه چیزایی گفت واقعا مغزمو تلیت کرد
همش میخواد یه کاری کنه من باشوهرم دعوام شه یا ازچشمم بندازتش
خودش رابطش با شوهرش اصلا خوب نیست و همش دعواشونه
اما مدام استوریای عاشقانه واسش میذاره
خودشو به زور انداخت به پسره بعد۸ ۹سال اومد گرفتش
خیانت پسره رو دید ولی جدانشد ازش با چندتا دختر دیدش و نمیدونم عکسای ناجور از دخترای اقوام تو گوشیش دیده
نمیدونم با چه رویی میخواد هرجور شده از شوهر من ایراد بگیره و بگه که داره در حقت کم لطفی میکنه
همیشه میخواد با حرفاش منو برنجونه
درصورتی که شوهرم واقعا ادم خوبیه
ما حتی دعوامونم بشه هیچوقت جلوی بقیه باهم بحث نمیکنیم و همیشه ازاین موضوع زورش میگیره🫠🫠
بعد از مدتها دیده بودمش و دیگه نمیخام به هیچ عنوان باهاشون جایی برم
چون خیلی ذهنمو میریزه ب هم و عصبیم میکنه