دایی من سرطان دارع و وضعش خوب نیست و شوهر خالم پول درمانش میده حالا میان تهران خونه من تهرانه دو هفته پیش اومدن دایی و شوهر خالم فقط دو شب موندن خونه من شام گذاشتم رفتن هفته پیش اومدن به من زنگ نزذن الان دوباره خالم و زندایی هم باهاشون اومدن زنگ زدن بیان خونه من
حالا شوهرم میگه جوابشون ندن بیمارستان کثیفه با لباسای مثیف میان یا مگه اینجا خوابگاه الان نمیدونم چی بهشون بگم