2777
2789

بچه ها پسر عموم قبلا خواستگار من بود یه سری اتفاق ها افناد ۱ سالی باهم‌حرف نزدیم و تقریا همه چی تموم شد

ولی من خیلی پیشمونم یه چیزایی شنیدم ولی مطمن نیستم میگن با دختری حرف میزنه دقیقا اون دختر همکلاسی من بود به شدت زشت بودا.نمیخوام تعریف بدم ولی خب اصلا من کجا و اون کجا الان پیشمونم نمیدونم چیکار بکنم به نظر شما راهی هست برش گردونم یا دیگع پرید ؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خودت کوچیک میکنی ول کن

^===خوشبختی چون سرابی دور دست .‌.و دل دریغ؛از نوری در این سیاهی ....این بغض سنگین -__- این خستگی مفرط ---این حس تهی ؛؛ همه و همه ؛ داستانی ست  که هرگز به پایان نمیرسد ===^

دیگه وقتی خودت زدی تو کاسه خودت اونم حق داره زندگی کنه ولی من فامیلی رو اصلا پسندم نیست خودم پسرعموم واقعا کراش بود ولی نه بابام نه عموم اصلا به فامیلی راضی نبودن که مطرح کنند 

الان میفهمم چقدر میتونست خوب باشه

الان فهمیدی که دیگه دیر... اگر قسمت هم هستن بهتره شما دیگه کاری نکنی... اگر میخواست تو این مدت دوباره میومد سراغت

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست. آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست👌🏻
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792