2777
2789
عنوان

سر مامانش شدید دعوا کردیم😑 اسکرین

| مشاهده متن کامل بحث + 1169 بازدید | 56 پست
خب من بدبخت کنکور دارم حالم بده درگیرم ایشون چی

دلخور شده بهرحال کمی حق بده و اینکه هنوز رسمی نشدین کلا انتظار دوطرف بیجاست

همه اقوام ایرانی انسان های شریفی هستند و صرف متعلق بودن به یک قومیت افتخار کردن ندارد!! 
اصلا توقع داره هیچی میاد پسرشم پر میکنه من حتما زنگ میزنم این قضیه رو روشن میکنم تکلیفش روباباش فتقش ...

ولشون کن بابا از همین الان توقعاته بیجا دارن از همین الان بهشون رو نده کوتاه نیا 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بله

نصیحت خواهرانه بهت میکنم چون خودم مثل توم 

من دوستمون طول کشید شما رو نمیدونم چرا پا پیش نمیزارم 

من درسش بود و کار و سربازی و این چیزا 

برا مادرش کم نزاشتم هر بار براش سوغاتی نیاوردم تولدش بلوز می‌خریدم و همین طور خواهرش ازم کوچکتره 

مادرشو برام جبران کرد جاش برام چیز میز میداد ولی همیشه فکر میکردم مادرش مثل مادر خودمه یه زن ساده و خوش قلب عکسشو ببینی میگی ساده س ، من از نزدیک ندیدم مادرشو ولی منو می‌دونه با خواهرش بیرون رفتیم 

تو این مدت دلم خیلییییی گرفت مادرش با من حرف نمیزنه تلفنی ، چند بار خواستم تشکر کنم بابت کادوش بهونه آوردن یا نیست یا مریض یا حمومه ، این یه ماه خیلی عصبی بودم چون حس کردم منو دوسم ندارن تولدم بود ماه پیش خواهرش بهم تبریک گفت مادره اصلا شمارمو ندارن ولی میتونی به خواهرش بگه که بهم تبریک بگه 

چي بگم والا. راستش واسه خودم طبيعي و عادي نيست كه بگم نتميتونم زنگ بزنم. واسه همين نميتونم خوب دركتو ...

بزا اینجوری بگم 

کل عید در نیومدم بیرون فقط فقط داشتم میخوندم آزمون میزدم 

حتی تا سر کوچه نرفتم 

از مهر ماه تا الان روزی ۱۳ ساعت پشت میز نشستم خواب درست نداشتم از کلللل تفریحاتم زدم 

مجبور بودم 

حالا مامان ایشون چی؟ عوض اینکه من زنگ نزدم داره درمیاد 

عبادت می‌کنی بگذر زعادت...نگردد جمع عادت با عبادت..گر خدا داری ز غم آزاد شو...از خیال بیش و کم آزاد شو
اصلا توقع داره هیچی میاد پسرشم پر میکنه من حتما زنگ میزنم این قضیه رو روشن میکنم تکلیفش روباباش فتقش ...

بایدم ناراحت میشده ، مگه میشه باباش عمل کرده باشه شما زنگ نزدی یه احوالی بپرسی؟😐هرچند که باید میرفتی عیادت 

ولشون کن بابا از همین الان توقعاته بیجا دارن از همین الان بهشون رو نده کوتاه نیا

چیکار کنم؟ بگم من آدم بی مسئولیتی نیستم؟

ازونجا خودش میفهمه وظیفم نیس دم به دیقه زنگ بزنم

عبادت می‌کنی بگذر زعادت...نگردد جمع عادت با عبادت..گر خدا داری ز غم آزاد شو...از خیال بیش و کم آزاد شو
بایدم ناراحت میشده ، مگه میشه باباش عمل کرده باشه شما زنگ نزدی یه احوالی بپرسی؟😐هرچند که باید میرفت ...

بابا دوستیم 

زنگ میزدم میگفتم فتق حاجی چطوره؟ چی بگم خدایی

عبادت می‌کنی بگذر زعادت...نگردد جمع عادت با عبادت..گر خدا داری ز غم آزاد شو...از خیال بیش و کم آزاد شو
بزا اینجوری بگم کل عید در نیومدم بیرون فقط فقط داشتم میخوندم آزمون میزدم حتی تا سر کوچه نرفتم از مهر ...

ببین توقعت الکیه ، اگه شما وقت نداشتی زنگ بزنی بهشون پس نباید وقت داشته باشی تماس اونارو جواب بدی 


بله

من تولد مادرش پیام دادم خواهرش گفتم بهش تبریک بگه ولی این نه خیلی عصابم خورده تا دو ماه فکر فکر میکردم خودمم غرور زیاد دارم اصلا نمیتونم اینو مستقیم به پسرش بگم چون نمیخوام حس بد بگیره بهم ولی از ته دلم آرزو کردم همین بلا سر دخترش بیاد طعمشو بچشن 

و این که خواهر گلم خوبی زیاد از حد نکن اشتباه منو تو این بود که صبوری کردیم و سوختیم

نصیحت خواهرانه بهت میکنم چون خودم مثل توم من دوستمون طول کشید شما رو نمیدونم چرا پا پیش نمیزارم من د ...

وای وای وای

مجبت بی جا خریته 

منم برا آبجیش رفته بودیم ترکیه کادو گرفتم تولدش اونم خوب جبران کرد

نه زنگ زد تولدم نه زنگ زد تشکر کرد بابت کادو

عبادت می‌کنی بگذر زعادت...نگردد جمع عادت با عبادت..گر خدا داری ز غم آزاد شو...از خیال بیش و کم آزاد شو
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  11 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش