2777
2789
عنوان

اینو اینجا مینویسم یادم نره

| مشاهده متن کامل بحث + 136 بازدید | 17 پست
ببین اون دوتا بچه چی بشن زیر دست چنین زنی قطع رابطه کنید با همچین آدم سمی مامانت چیزی نگفت.

مامانم آدمی نیستش که بیاد بین دعواها 

ولی مامان بزرگم ناراحت شده بود بعد که چرا من دارم فحش‌های بد میدم منم برگشتم گفتم الان براش گفتم نه خرجمو داره میده نه رفتم خونه اون که خودش و شوهرش برگردن حرف مفت پشت سرم زیاد بزنن الانم دیگه دوست ندارم باهاش هیچ حرفی بزنم و شکر می‌کنم که اونم از دلم دیگه رفت

یه ماه دیگ همه چیز یادت میره

نه ی سری چیزا یادمون نمیره من خودم الان سیزده ساله خاله هامو ندیدم و ناراحتم نیستم هنوزم غم رفتاراشون تو وجودم هست شنیدم دلتنگمم هستن ولی بازم دلم نمیره سمتشون چون میدونم الان خیلی ساله دوریم هی پیغام پسغام میدن ک ببینن ما را ب محض اینکه رابطه شروع بشه دوباره روز از نو روزی از نو

غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟ امروز هفده مهر نذر حدیث کسا برداشتم برای انتظار میدونم ک پشت این میام مینویسم انتظار پونزده ساله من ب لطف پنج تن آل عبا تموم شد و همه چیز اونجور ک میخاستم با خوشحالی و رضایت و برکت سر اومد💕😍

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مامانم آدمی نیستش که بیاد بین دعواها ولی مامان بزرگم ناراحت شده بود بعد که چرا من دارم فحش‌های بد می ...

مشکل همیشه همین بزرگتر ها هستن که جلوی بی ادبی دیگران رو میدن و اجازه دخالت 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792