داداش کوچیکه داداش بزرگم شوخی میکردن
داداشم ۵ سالش داداشم گف برو آبجی بزن اونم اومد محکم منو زد زد در گوشم منم ب داداش بزرگم گفتم چرا بهش اینو گفتی بعد من لگد زدم بهش اونم خورد ب رونش گریه کرد بابام با اینک خودش اونجا بود اومد یدونه محکم زد در گوشم بعد دستم گرفت گفت برو پایین بعد گفت تو اصلا مایع بدبختی هر چی بدبختی داریم از سر تو
مثلا صبح گوشیش برداشته گوشیش باتریش مشکل داره خاموش شد
بعد اومد ب من گفت دیوث ت..م سگ چرا گوشی منو برمیداری