بچه خا من دیگه از این ترس خسته شدم دسته خودم نیست خیلی خیلی میترسم تمام زندگیم مختل شده هرچی میخام با این ترس روبه رو بسم نمیشه واقعا دسته خودم نیست من ترسم طبیعی نیست مثلا اگر کلاس داشته باشم تو اون محیط گربه باشه نکیرم اگر تو حیاط مهمونی گربه باشه نمیرم مهمونی برمیگردم بعد طعنه های دیگران منو بیشتر ناراحت میکنه که مثلا میگن گربه خیلی نازه یا مثلا حیوون که ترس نداره از ادما بترس یا فلان
خب من خودم میدونم اما دست خودم نیست که میترسم
مشاور رفتم میگفت بچه گربه بیار من اقلا اگر با گربه تو یک محیط بسته باشم سکته میکنم
