تو ماشین بودیم من جلو بودم داداشم خودش زده بود به خواب ماهم فکر کردیم خوابه
بابام در مورد خواستگار و اینا حرف میزد منم چون با بابام راحتم راحت حرف زدم و اینا
یه دفعه ای دیدم داداشم میگه خوب خوب دیگه چی
از خجالت مردممممممممممممممممممم
ازم 6 سال بزرگتره