ازم قرض خواستن
ندادم چون هیچوقت پس نمیارن
انققققدر ناراحت شده بود کلی پیام داده بود ک ب هر کس اون پیاما رو بدی ب رو خواهرش دیگه نگاه نمیکنه ولی من بحاطر اینوه پدر مادرم ناراحت نشن بعد یک سال ک خیلی ازش ناراحت شدم دیگ رفتم خودم باهاش حرف زدم
ااخه کللللی طلا داره هر موقع میخواست طلا بخره از قبلش ک پول جمع میکرد ب هیچکس نمیگفت بعد بهو میومد میگفت اینو خریدم
در صورتی که ما قبلا هر چیزی میخردیم با هم مشورت میکردیم
بعد من یک تیکه هم طلا نداشتم هیچی
یکم پول اومد دستم رفتم ب خواهرم گفام بنظرت چه مدلی بگیرم
ی دفت برگشت گفت چقدر پول داری گفتم ۲۰ تومن
گفت شوهرم مبگه نمیدونم از کی ۲۰ تومن قرض بگیرم؟
منم گفتم نمیدونم
پر رو ها
بخدا اکه میدادم
پشت گوشم دیدم پولمم میدیدم