ببین مادر من طبقه بالای ما میشینه. عزیز دل خودتون باید رعایت کنید دیگه ما الان حتی چند ماه یکبار م نمیریم برای غذا تا مادرم دعوت نکنه نمیریم تازه دعوتم کنه اول رد میکنیم چون خسته میشه توان ندارن دیگه سنشون بالاست یه کمی درکشون کنید بخدا جقدر توقعات اینجا زیاده متاسفانه
خوب درسته مسئولیت داره ولی به ما چه، بازی کردن با بچه ی فامیل شروعش با خود ادمه و پایانش با مرگمون دور از جون شما و همه، من یه برادرزاده دارم بشدت شیطون، ادم خسته میشه اگه ناراحتش هم کنیم مامانش طلبکار میشه والا ما هم خسته ایم حوصله ی خودمون رو هم نداریم اخه چه توقعیه که از دیگران داریم!!!
[QUOTE=379908996]خانواده شوهر دعوت کنی بگی کار نکرد میگن وظیفه نداره مهمون بری مهمونی خانواده شوهر
عزیز دل اینها لطفهای بی اندازه ای هست که میشه وظیفه. هرچیزی تعادلش خوبه لطف و محبت هم تا حدش مناسبه. ا نا برن سرکار شما بچشونو نگه داری؟ روی چه حسابی اینکارو کردید. متاسفانه همین روند باعث توقعات نا بجا میشه دیگه. میدونید تو بعضی کشورا مادرا تا زمانی که بچه هاشون به سنی برسن که بتونن برن مدرسه اجازه کار ندارن و مهدها اجازه نگهداری اونهارو ندارن. درواقع داره یاد میدن بچتونو باید نسوولیتشو تمام و کمال به عهده بگیرید اگر میخوای بری سرکار باید وقتی باشه که مسوولیتش گردن بقیه و زحمتش گردن بقیه نیفته. خودمن تا بچم مدرسه نرفت دانشگاه نرفتم و کار هم دورکاری انجام می‌دادم که زحمت بچم گردن کسی نیفته. این جیزارو باید جامعه ما یاد بگیره
من دخترم هنوز سنش کمه اما اگر حتی دخترم ازدواج کنه واقعا حوصله مسوولیت یکساعته برای بچش رو ندارم خودشون بیان برن کنار بچشون باشن در غیاب کسی من بچه خودمم اگر بزرگ شد بچه دار شد حوصله نگهداری یکساعته یک بچه رو هم ندارم این مسائل باید از بچگی در جامعه آموزش داده بشه ماهم متقابل همینجور درک کردیم تو فامیلی که با همین تفکر هممون رشد کردیم توقعات همه بجا و درسته و برای همین دلگیری هم پیش نمیاد
توهین مگه باید حتما فحش باشه؟اتفاقا توهین کرد ک گفت مادرشوهر هیچ وظیفه نداره در قبال بچه ی پسرش...مگه سگ و گربه س ک بچه تولید کنه و بکشه کنار بره دنبال زندگی خودش؟انسان تا آخر عمرش مسووله در قبال فرزند و نوه و نتیجه و...
بله من کاملا با حرفای شما موافقم، موقع خوشی عروسا هیچ به فکر مادر شوهر و خواهر شوهر نیستن این مواقع طلبکارن، دقیقا زن داداش من همینطوره هر وقت میخواد سفر و گردش و مهمونی بره اصلاااااااا یه دعوت از مامانم نمیکنه و با خانواده ی خودش میره ولی تا مریض میشه بچه اش رو ساعتها میذاره پیش مامان بدبخت من اون طفلک هم سنی ازش گذشته، بچه شیطون مجبوره نگهش داره، من واقعا باور میکنم که عروسهای الان بشدت متوقع هستن و همیشه طلبکار، الان حرفی هم میزنیم میگن شما عقده ای هستید😐😐😐😐😐
این حرفا از دهن یه خواهرشوهر سلیطه میاد هم شما هم اون کاربر فقط شما دوتا هستین که جلز ولز میکنین از حسادت زنِ برادرتون....منم عمه مثل شما دارم که حالم ازش بهم میخوره،فکر نکنین دنیا همینجوری میمونه بلاخره جایی گیر میفتین ،همینکارارو میکنین دیگه فامیل از هم پاشیده چون هرکی به فکر خودشه،نه برادرزاده چشم دیدن عمشو داره نه عمه عین آدم رفتار میکنه...آدم غریبه و همسایه هم میبینه دلش به رحم میفته بره کمکش کنه شما حتی به خانواده خودتون هم رحم نمیکنین و دشمنین
اگه نگه دارن که به عروس خوش میگذره همش میاد
من نگفتم کسی بیاد بچه ی منو نگه داره معلومه که کسی نمیاد دسشویی بچه منو بشوره غذا و شیر بهش بده و بخوابونتش..همه این کارارو میدونم خودم باید بکنم،گفتم یه ساعت میرم مهمونی بچمو میبرم عین مجسمه میشینن ،پنج دیقه بازی نمیکنن بچه رو سرگرم کنن ،والا تو بفرمایید شام هم اینترتیتمنت مهمان جزو وظایفه میزبانه
عزیزم خدارشکر خواهرشوهرم‌انقدر درک بالایی داره که فرق شوخی و جدی و‌متوجه بشه
زیاد همه چی جدی نمیگیریم که برا ی شوخی ب فکر‌این باشیم اگ‌جدایی پیش بیاد کی بچه رو‌نگه میداره
و انقدر درک‌این و‌داره که متوجه میشه اگه برا چندساعت میرم جایی نیاز ب یاری و‌کمک‌دارم
ن‌تنها اونجا خونه پدرمم برم خواهرام کارای بچم و‌میکنن ک‌من استراحت کنم
هممون‌برای بچه کوچیک‌هم‌دیگه اینجوریم
اونا هم‌نوزاد داشتن من کمکشون‌کردم
