یه خانواده آرومه سالمه صمیمی
بدون داد و بیداد و بزن بزن و فحش و..
یه خانواده حمایتگر
اگه نه چه تروما یا خاطره بدی دارید ازش که از ذهنتون نرفته
بله خداروشکر
نه خیلی سالم نبودن.
تومار میشه بنویسم افتضاح بودن خانوادم
برای من که فقط بد اخلاقی بابام یادمه
فرزند طلاقم
تروماها را پشت سر گذاشتم و بهترین ورژن خودم شدم.
ازسه سالگی ک مادرم رفت افتادم دست زن عموو مامانبزرگ تا۵سالگی ک نامادری اومد دیگه تااخرداستان خودت حدس بزن اوصاع چیه
از سه سالگی ی روز خوش ندیدم تمام
خیانت دیدم. تجاوز دیدم. نمیخوامم بازش کنم.
نخیر
بابا مامانم همیشه دعوا داشتن
اوضاع مالیمونم خوب نبود،از بازگو کردنشون خوشم نمیاد
من تا قبل از اینکه خودم بچه دار بشم فکر میکردم چون تو خانواده آروم و تحصیلکرده ای بزرگ شدم تربیت استانداردی دارم.
ولی وقتی خودم مادر شدم، تازه با تروماهای کودکیم روبرو شدم. و خدا میدونه چی کشیدم تا خودمو درمان کنم
به وقتش هم حامی هستن
هم داد و بیداد کن
بی خیال بابا
خانواده ی افتضاح و روانی که هنوزم اثارش تو روانم هست
خییلی بلاها سر همه ما اومد
اما پشت هم ایستادیم
خیییلی شدید بود بلاها
اعصابامون ضعیف شد بعضی وقتا با هم بحث کردیم شدید
ولی کماکان مثل کوه پشت هم بودیم
رفیق روزای تلخ زندگی بودیم با خانوادم برا همون هیچ کدوم تر تراماها رومون اثر نذاشت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز