برادرم خواب بود با یه لحن انگار من دشمنم گفت برو پتو بیار بنداز رو بچه منم دیدم با اینجور لحنی گفت منم نرفتم بعدش حالا خودش رفت پتو آورد دگه هرچی از دهنش دراومد بهم گفت (آشغال، کثافت، بی همه چیز، خفه شو، سگ چشم رو داره ولی تو نداری، لجن)
با برادرم بهترین اخلاق دنیارو داره ولی با من نه
برای برادرم مادرمه ولی برای من نامادری🫠💔
حالا خداکنه همیشه حال خودشون خوب باشه من به جهنم
من به حرفاش عادت کردم ولی نباید اینجوری بکنه هرچی باشه من دخترشم