فیلمش به زبان فارسی نیست اگه باشه سخت پیدا میشه 
راجب دو تا بچه اس ( نقاط مرزی و کورد ) که نیرو های بعثی پدر و مادرشون رو میکشن و جلوی چشم پسره به خواهرش تجاوز میکنن و خواهرش یه بچه بدنیا میاره ( جفتشون بچه ان 😭💔) و هر روز زندگیش براش جهنمه همش میره توی آب چون یادشه وقتی داخل یه چاله کوچیک آب بود بعثی ها گرفتنش و..
و بچه رو هم دوست نداره ولی داییش با بچه مهربونه و دوسش داره ( پسره از بچگی معلول بوده و دست نداشته اما عقلی و... اوکی بوده )بچه ای هم که بدنیا آورده کوره و درست نمیبینه
یه جا هست دختره بچه رو میبنده به درخت و ولش میکنه تا بره خودشو از دره پرت کنه پایین اونجا خیلی غمگینه بچه بلند میشه سرپا مادرشو صدا میکنه : داا ، دااا گریه میکنه دنبال مادرش میگرده دختر بچه هم با گریه برمیگرده نگاش میکنه اما زندگیش دیگه جهنم شده...