من جمعه سر تفریح رفتن بود چون حس میکردم بقیه دارن تو زندگیم سرک میکشن ولی خوب خدارو شکر رفع شد اگه دوست داشتید بگید مرسی از همه شرکت کنندها
اکثرا سردلسوزی بیش از حدش برابقیه
امروز سر زیاد خوابیدنش
ما دعواهامون طولانی نیست بحث میکنیم تموم میشه میره
همین چند دقیقه پیش
سر ماشین
اکسش گفته بود ببینتش اینم رفته بود دنبالش سوارش کرده بود طرفو از هفته قبل باهاش قهرم
دعوا نکردیم تا حالا
جواب سوال بعدیتون
یه ساله ازدواج کردیم
از یه سال قبلشم همو میشناختیم
سیزده بدر امسال سر ی مسئله ی پیش پا افتاده که بزرگش کردیم دو تامون
نود درصد بحث ما سر پسرمونه
اینقدر که دل به دل بچه میده منو کلافه میکنه
من عصر امروز سر خیانتش...اشکشو درآوردم به گوه خوردن انداختمش..میخوام کشف کنم رابطه ج هم داشته یا نه وا نمیده
دعوای جدی ک نداشتیم
دعوای لفظی سر اینکه استراحت نمیکنه دکتر نمیره کلا ب فکره خودش نیس
گفتم اینقدر لامپ آشپزخونه رو خاموش نکن..
میخواستم پریود شم حواسش نبود زد رو سینم منم ک اون موقع وحشی 🤣🤣🤣🤣فحش داد بیداد زنگ زدم ب مامانم گفتم میخوام بیام خونه خونه پدر شوهرمم بودیم 🤣🤣🤣وای بعدش خنده ولم نمیکرد خدایی وحشتناک درد گرفتم سینمم درد میکرد مامانم بنده خدا از ترس 🤣🤣🤣🤣🤣
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
