سه تا خواهریم ،من اولی هستم ،یادم هست قبل ازدواجم مثل همه خانواده دعوا داشتیم
گاهی شدید...
از وقتی عقد کردم شبیه غریبه ها تحویلم میگرفتن و باهام خوب شدن،اون سن خواهرام کوچیک بودن
تا الان که بچه هم دارم این طور بوده
حالا که سن ازدواج خواهرم رسیده و در آستانه عقد هست اون براشون عزیز شده...تا اینجا قبول
ولی از اون طرف با من بد رفتار میکنن
من این قدر کمک میکنم بهشون کل روز به فکرشون هستم
یعنی چی که یکهو مامانم این طور میکنه و راحت بی احترامی میکنه
دلم خوش بود از اون خونه رفتم تموم شد
به شدت احساس اضافی بودن دارم،حدود ده بار تا حالا رفت و آمد داشتن یکبار مامانم نگفت من بیام تومجلس شون
حتی یک جور هایی گفت برای بله برون هم نیام
بشدت احساس اضافه بودن دارم