بیاید بگید جواب مادرشوهرمو چطوری بدم

بگو باشه ولی کار خودتو کن

من ک به هیچکدوم از فامیل شوهر زنگ نمیزنم ن مادرشوهر ن خواهرشوهر ون جاری 

شماره شون رو ندارم کلا0

خودت رو تو گوشیش بلاک کن بعد هی زنگ بزن بگو برنمیداره شوهرت چیزی گف تماسها رو نشونش بده

یکبار که به شوهرت گفت و شوهرت هم اومد باتو بحث کردن، همون لحظه تلفن رو بردار بهش زنگ بزن، بگو اگر دلخوری یا ناراحتی از من دارین لطفا به خودم بگید مستقیم، اینجوری که به شوهرم میگید باعث دعوای زن و شوهری ما میشید، و در مورد زنگ زدن هم ممنونم که دوست دارید باهام دائم در ارتباط باشید اما من تلفنی نیستم و از تلفن خوشم نمیاد، تا مجبور نشم ازش استفاده نمیکنم. یبار جدی با خودش صحبت کن جمع میشه موضوع، البته ادب رو در تمام صحبت هات حفظ کن

اول اینکه با زبون چربب ونرم شوهرتو طرف خودت نگه دار مثلا شب ها وقتی شوهرت خونه اس دو سه بار وسط کارات مخوصا بگو عه تلفن بده یه زنگ به مامانت بزنم از بس کار داشتم نرسیدم از صبح ببین ضمیر ناخوداگاه ادما یاد میگیرن دوسه بار که ببینه دیگه حتی مادرش هم بگه با تو بحث نمیکنه

«مامان جان، شما برای من خیلی عزیز و محترم هستین، ولی واقعاً از وقتی سر کار می‌رم و بعدش هم کارای خونه و زندگی رو انجام می‌دم، وقت آزاد خیلی کم دارم. نه اینکه نخوام صدای گرم‌تونو بشنوم، ولی گاهی خستگی بهم اجازه نمی‌ده تماس بگیرم. خیلی خوشحال می‌شم هر وقت فرصت بشه با هم صحبت کنیم، ولی ممکنه نتونم هر روز تماس بگیرم. ان‌شاءالله جبران می‌کنم با دیدار حضوری یا تماس‌های گرم‌تر توی فرصت‌هایی که واقعاً بتونم.»

زنگ بزن و بگو سلام امروز زنگ زدم و تلفن را قطع کن اگر زنگ زد و گفت برای چی قطع کردی بگو آخه من چه حرفی دارم به شما بزنم ؟ اینم زنگ می زنم که هی نری شوهرم را پر کنی و دعوا راه بندازی . بعد که به شوهرت گفت بگو من که هر روز دارم زنگ می زنم و حرفات را انکار کن و بگو مادرت دنبال زیر بغل مار می گرده چندین روز همین کار را بکن البته چند بار قبلش عادی باش و صدات را ضبط کن و اگر شوهرت داد و بیداد کرد بگو امروز صدام را ضبط کردم که بفهمی مادرت دنبال شر می گرده . یک کار کن مادرشوهرت بده بشه و شوهرت بگه دیگه به مادرم زنگ نزن .... با این روش سالها راحتی

ولی به نظرم ادم دشمنشو جری نکنه بهتره

وای دقیقا مادرشوهره منم همینجوری بود کلی داستان داشتم باهاشون. اخه من چه حرفی دارم هر روز زنگ بزنم چی بگم. هر دفعه گفت یا حرف و عوض کردم یا گفتم شارژ نداشتم یا گفتم کار داشتم نتونستم. قبلا هفته ای ۲. ۳ بار زنگ میزدم از بس گفتن دیگه اصلا دلم نمیخواد زنگ بزنم

این روش یک خانم بود .می گفت هر چی دل به مادرشوهرم میدادم بدتر می کرد اول می گفت هر روز زنگ بزن بعد می گفت بیا سر بزن بعد می گفت کارهام را بکن و بعد می گفت خرید کن و .... دیدم داره داغونم می کنه برای همین نقشه کشیدم و الان چند ساله راحتم . آخه تقصیر خودشونه چکار دارند عروس هر روز احوال اینا را بپرسه والا من هر روز به مادر خودم زنگ نمی زنم و اونم درک می کنه ولی آدم بی جنبه و اذیت کن را نمیشه کاریش کرد .

من خواهرشوهرم همین بود

هر دفه زنگ زدم غیبت عالم و ادم میکرد

دیگه کلا زنگ نزدم بهش

الان ازون موقع 5سال گذشته

هرروزم تلفنی با شوهرم حرف میزنه و اخر حرفاش از من گله میکنه   مهم نیست دیگه

عادت کردیم