روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
خب جای نگو، اینحا هم نباید تاپیک میزدی، خوشبختی اصلااااا جار نزن. همه یکجور نیستن، یکی شوهرش اینطور نیست دلش میشکنه، یکی چشم میزنه و..
نتانیاهو : من درکنار زنان بدون حجاب ایران ایستاده ام،/ امروزحجاب فراتر از یک اعتقاد مذهبی. نماد، مقاومت دربرابردشمنان ازجمله اسرائیل ونتانیاهواست....... تاپیکهابرای من نیست، مدتی کاربری دست دوستم بود.
اسی من ی جاری دارم ی پسر ۱۵ ساله داره بعد جاریم به خدا نه خوشگله نه خوش هیکل فقط خدا بهش رحم کرده وی شوهر میلیارد ر نصیبش کرده بعد خودش،فکر میکنه زیبا ترین زن دنیاست