۲۳ سال دختراشون تو زندگیم تداخل داشتن و حسادت و جلو پیشرفتم گرفتن
یادمه ۱۷ سالم بود تاپیک زدم خواهرام حسودن همه خندیدن گفتن چی داری ک حسودی کنن
الان ن گذاشتن شاغل شم ن درس بخونم ن چیزی حالیم باشه ن تو اجتماع باشم
یبارم سن زیر ۱۸ سال عامل طلاقم شدن، کلی مورد با وجود این شرایط بدم بهم زدن
کلی تهمت زدن کلی جلو پیشرفتم گرفتن، بلا نبود ک سرم نیاد همشم سر دخالت و جاهلیت
پدر مادر هم نمیشه با اینک زندگیم تخریب کردن تو این سال ها باز پشت اونا در میومدن
اینم ا زندگی ک برام درست شده
بخدا خجالت میکشم، ن شغلی ن تحصیلی ن چیزی خانوادمم ک خفت گیرم کردن هیچ جا نباید برم ا ترس خواهرام، موندم چی کنم
تو روشونم بمونم چهار قرص روانپزشکی میندازن تو گلوم
بدشون میاد رشد کنم